- باران و قرص ماه
دِلتنگِ آبَم. دائِم درفکرش هستم. اون قرص نیمۀ ماه من را به قرص کامل راهنمائی میکنِه و قرصکامل من را به باران و آب. اینجا تناقضی وجودنداره! چرا فکرمیکنی اگِه قرص ماه کامل باشِه، نمیتونِه بارون بیاد؟ چرا فکرمیکنی ابری که باعثِ بارون میشِه، قرص ماه را میپوشانِه و دیگه دیدهنمیشِه؟ نه عزیزم؛ اونی که ماه را میبینِه و ارتباطش را با آب میدونِه، زیر بارونی که از اون ابر میباره، قدَممیزنِه و به قرص زیبای ماه نگاهمیکنِه. اون با چَشم عِشق میتونِه همهچیز را ببینِه چون:
پَرده بالارفت و دیدَم هَست و نیست // راستی آن نادیدنیها دیدنیاست
خودت خوب میدونی که این بیت شعر را فقط عاشقها میفهمند و اونی که این شعر را سُرودِه، سَرآمد عُشّاق بوده.
- ایران در دام دوستان!
این را مینویسم تا سالها بعد بیادبیارم که چهچیز باعث ضربهخوردن به ایران شد!
دیشب ساعت 22:30 مناظره بین دوتا کاندید ریاستجمهوری برای دولت دَهُم از شبکۀ سوّم تلویزیون ایران پخششد. توی این دوره، رقابت اصلی بین آقایان احمدینژاد، میرحسین موسوی، کرّوبی و رضائی هست. مناظرۀ دیشب بین آقایان میرحُسین موسوی و احمدینژاد بود. آخه آقای احمدینژاد هنوز رئیسجمهور است. چه اتّفاقی افتاد؟ توی این مبارزۀ رودَرروی انتخاباتی که بهشکل مناظره انجامشد، کلّی حَرفها بهزبان آوَردهشد که دیگه ثباتِ ایران را کاملاً بهَمریخت! آقای احمدینژاد برای دفاع از عملکرد خودش اشارۀ صریح به ترفند فاصلهاندازی بین ملّت و دولت انگلیس کرد و بعدِش هم اسامی افراد بسیار پُرنفوذی را بعنوان کسانی که با منابع مالی دولت و بیتالمال کارهای غیرمشروع کردهاند و اتّهامات سنگینی دارند، بهزبان آورد. همه این مناظره را که بین دو رقیب اصلی برقراربود، مشاهدهکردند. خدا میداند چندصد میلیون ایرانی علاوه بر گوشها و چشمهای خارجیها شاهد این بحثها بودند.
خودمونیم؛ حالا فکرمیکنی اگِه مجدّداً آقای احمدینژاد که بهنوعی پایگاه مردمی در میان بسیاری از اقشار ملّت دارند، رأیبیارند و ریاستجمهوریشون چهارسال دیگِه ادامهپیداکنِه، با اون اتّهاماتی که به افراد حقیقی و حتّی دولتهای پیشین، خارج از عُرف قضائی کشور بصورت اشاره و افشاءگری اعلامکرد، چهجوری میتونِه بدون درگیری با مسائل شدید حِزبی و تنِشهای خطرناک اجتماعی و پیآمدهای حقوقی داخلی و بینالمللی کارکنِه؟ بدتراز اون، اشاراتِ صریح آقای میرحسین موسوی به قانونگریزی دولت ایشان بود که دردسرهای زیادی را برای هردولتی که برروی کارخواهدآمد، ایجادمیکنِه. آره؛ حالا دیگه بحثِ حسابرسی دوران جدّی میشِه ولی درقالب برخوردهای بسیار روشن و مُصیبَتوار با دولتهای پیشین!
اگِه دولت دَهُم بازهم با آقای احمدینژاد باشه، دیپلماتها و سَرانِ کشورهای دیگر خصوصاً عربستان سعودی و انگلیس و سایرین دیگه برای حَنای ایران رنگی قائلنخواهندبود و اگر کس دیگری برروی کاربیاید، انتظارات اون کشورها و حتّی کشورهایی نظیر لبنان، سوریّه و فلسطین از ایران بگونهای مشکلساز، تمام معادلات خارجی ایران را دستخوش بُحران طولانی و بیثباتی وحشتناکی خواهدکرد.
ازهمون اوّل میدونستم که رقابت این چهارنفر خارج از حالت عادّی انجامخواهدشد. دلیلش هم خیلی خیلی ساده و روشن بود. یک نشانۀ واضح داشت. اونهای که با ادبیّات فارسی و عربی کارکردهاند بحثهای «صرف و نحو» و «تجزیّه و ترکیب» را شنیدهاند. یک لطیفه را هم میدانند. میگن یک روز استادی به شاگردش گفت: «تجزیّهات خوب است ولی مُردِهشور ترکیبَت راببَرم!» این همون نشانه بود. آمارهای تفصیلیی که این دولت از عملکرد خودش بصورت رسمی و قابل استِناد ارائِهمیکند، همگی عالی و بیرقابت هستند و نشاندهندۀ کار و فعّالیّت زیاد ایشان است. ولی رُقبا با اشاره به بَرآیند کلّی عملکرد این دولت و مشکلات فراگیر و لاینحلّ رُشدِ توّرم، توقّف و ورشکستگی کارخانجات و شرکتها و فشارهای اقتصادی طاقتفرسا به مردم و نیز هَتکِحُرمَتِ مُکرّر و مستمرّ ایرانیها در کشورهای خارجی بعنوان نقاط ضعف و انکارناپذیر مدیریّت دولت نهُم، باعثشدند که عملاً این دولت به چالشی اساسی کشیدهشود. آقای احمدینژاد برای دفاع از خود و دولتش چیزهایی را که درپَس پردِهها، برای سالها به فراموشی رفتهبود را خیلی روشن بیانکرد. مثل جریان تحَصُّن مجلسیان و انقلاب مَخمَلی، مسائل درگیری کوی دانشگاه و چیزهای دیگِه که... خدای من، حتّی بخاطرآوردن اون جملاتی که دیشب پای تلویزیون شنیدم لرزه به اندامم میاندازد. رفتاری که ازهرگونه تدبیر کشور بزرگ و درگیر بُحرانی مثل ایران را به مخاطرۀ جدّی انداخت. بیثباتی عجیبی را برای این کشتی بُحرانزده بهاَرمغان خواهدآورد.
چرا حَضرات گذاشتند کار بهاینجا بکِشد؟ آیا همین ایراداتی که به این دولت وارد است را نمیتوانستند درطول همین چهارسال ازطُرُقِ قانونی و بازرسیها حلّکنند؟ حذف شوراها توسّط دولت و متعاقب آن خروج از آئیننامههای معاملات و ترک تشریفات مربوطه توسّط زیرمجموعههای دولت و خصوصاً شرکتهای دولتی را میتونستند در وقتِ خودش حلّکنند ولی حالا همگی تبدیلشد به موارد قابل پیگیری و نمونههای اعلام جُرم دولتی که وجودداشته و یا شاید ادامِهپیداکند. حالا دیگه هرموضوع کوچک و بزرگی مثل یک بُمب آسیب به پیکرۀ دولت بعدی واردخواهدآورد.
بحث از کرباسچیها و فرزندان آقای هاشمی کردند و اسمهای دیگری را بهزبان آوردند که حتّی اگر پیگیری حقوقیی درکارنباشد(که حتماً خواهدبود)، مسائل و درگیریهای رودرروی جدّی و طولانی و متأسّفانه دورهای، جان هَردولتی را خواهدگرفت و فشار طاقتفرسائی را بَرملّت واردخواهدساخت.
یک شاهد مُحکم براین مُدّعا دارم: هنگامیکه رهبر انقلاب اسلامی دارِفانی را وِداعگفت، ظرف مدّت چندساعت توپخانۀ عراق بهسوی ایران نشانهرفت و شلّیککرد. تاآنجائیکه بخاطردارم، ظرف مدّت بیست ساعت رهبری جدید انتخابشد ولی درهمین بیستساعت فشارهای امنیّتی جدّیی به ایران واردشد. دشمنان فقط حَدس به عَدم ثباتِ یک کشور زدند و بلادرَنگ دندان تیزکردند. حالا بهمن بگو که آیا با این چیزهایی که در مناظرۀ دیشب درحضور میلیونها ایرانی بهزبان آوردهشد، کشور از همان دیشب وارد بُحران نشدهاست؟