۱۳۸۶ مهر ۲۰, جمعه

يادگار 20/7/1386

- راز حُلول ماه

اگه یک سَری بری سُراغ بَحثِ بلندبالایی که درمورد تشخیصِ اِبتدای ماهِ قمری بَرپا شد، می بینی یک مسئلۀ ساده فقط بخاطر غفلَت به چنین موضوعِ زشت و دامنه داری تبدیل شده که خدا می دونه چقدر باعث تضعیفِ مواضع مؤمنان و اِنحرافِ مسلمین شده است؟ به این لینک نگاه کن:

http://weblog.zendehrood.com/comments.aspx?WeblogID=HeartRefine&MemoID=34032

توی این لینک می تونی شاهدِ بحثهای من و دوستانم باشی. واقعاً فکرمی کنی روزهای مُنحصربفرد واقعاً در سال منحصربفرد نیستند بلکه اگرهم منحصربفرد باشن، برای هرکسی یا هرخِطِّه ای به تنهایی و جُدای از سایرین و سرزمینهای دیگر مُنحصربفرد هستند؟ اگه اینطور هست معنیش اینِه: قرآن برای هر سرزمینی در یک تاریخ نازل شده و قلبِ پیامبرعزیزمون به اِزاءِ هر دیاری، یک شبِ جداگانه جایگاه نزول قرآن بوده و شب قدر، یعنی همون شب بسیار بسیار مهمّی که در قرآن هم صِراحَتاً آمده است، واقعاً در سال یکی نیست و منحصربفرد نیست بلکه برای هر دیاری، روح یک شبِ بخصوص، بسته به تشخیص ماهِ مُبارکِ رمِضان، جداگانه نازل میشه و...! پس مَرزی که روح نباید حاضربشه و مرزی که باید روح درآن برای شب بعد حاضربشه، دقیقاً چگونه است؟ بازم باید بریم توی عالم بحثهای بی پایان؟!

اگه اینطور نیست و اون شبها واقعاً برای کلّ دنیا مُنحَصِربفرد هستند، پس چجوری می خواهی با تشخیص ایّام ماههای هِجری قمری توجیحِشون کنی؟ آخه اگه یکجای دنیا شاهِد حُلولِ ماه بمنزلۀ شروع ماهِ مبارکِ رَمِضان هستند، واقعاً در سوی دیگر دنیا و حتّی کشور همسایه اَبَداً اِمکان رؤیت ماه نیست و اگر هم کسی اِدِّعاکند، بلادِرَنگ توسّط مُنجّمینِ همون دیار تکذیب میشه. پس چکارباید کرد؟ جوابشو فکرمی کنم پیداکرده باشم:

ببین عزیزم؛

ما دوتا چیز را باهم قاطی کرده ایم. فقط کافیه کمی فکرکنیم. چرا شب قدر مشخّص نیست؟ چرا بین چند شب بیشتر از شبهای دیگر اِحتمال می دن که شب قدرباشه؟ چرا شبهای 19، 21 و 23 ماه مبارکِ رَمِضان بیشتر احتمال داره که شب قدرباشه؟ اینها نشانه هستند. جواب جلو چشمامون بوده و نمی دیدیمِشون! یک کم دیگه صبرکن تا توضیح بدم:

ما یک چیزی بنام حَدِّ ترَخّص داریم. برای واجباتی همچون «نماز» و همین «روزه» اگه از حدّ ترخّص خارج بشیم، شرایط دیگری بر انجام فرائضی همچون «نماز و روزه» اِعمال میشه. نماز، شکسته میشه و روزه نیز با شرایطی غیرقابل اِدامه میشه. قضا میشه؛ البتّه اگر بعدازظهر شرعی نباشه. دقّت کن. روزۀ واجب که بخاطر ماه قمری ضرورت پیدامیکنه، بسته به موقعیّت جغرافیایی و خروج از حدّ ترخّص محلّی، دیگر امکان ادامه دادن ندارد و اگر بعدازظهر شرعی باشد، می توان ادامه داد. آره، بعدازظهر شرعی که براساس موقعیّت «خورشید» و نه «ماه» در همان محلّ، حکم لازمه را ایجاب می کند. اصلاً بعد از رؤیت هِلال ماه، براساس موقعیّت خورشید، از هنگامۀ اذان صُبح تا زمان اَذانِ مَغرب باید روزه دارشویم. مشکل اینجا هست که ما حدّ ترخّص که تا این حدّ مهمّ است را فراموش کرده ایم. آمده ایم شروع و پایان ماه قمری را نسبت به مرزهای سیاسی سنجیده ایم. می آییم براساس رؤیت هلال ماه در غربی ترین نقطۀ یک کشور که براساس مرزهای سیاسی است برای کلّ اون کشور و حتّی مَناطِق شرقی آن اِعلام ورود به ماهِ مُبارکِ رَمِضان می کنیم! حال آنکه دورترین نقطۀ شرقی ممکن است در آن سال متناسب با کشور همسایۀ شرقی باشد! آره عزیزم؛ ما برای زمان شرعی متوصّل به مَرزهای سیاسی شدیم حال آنکه برای سایر فرائِض همچون نماز پنجگانۀ روزانه، براساس همان حدِّ ترَخّص تصمیم گیری می شود. اَصلاً دیار مُسلمین به مرزهای سیاسی محدود نمی شود بلکه مُمکن است چند کشور همسایه همگی مُسلمان نشین باشند و کسی نمی توانست برای تعیین زمانهای شرعی به مَرزهای سیاسی و قراردادی کشورها که براَساس توافقات بین المللی و دِخالتِ سازمانها و دادگاههای بین المللی تعیین شده است، متوصّل شود. پس رُؤیَتِ ماه باید براَساس مُوقعیّتِ مَحلّی برای هر دیاری جُداگانه صورت می پذیرفت. حال با چَشم مُسلّح و یا غیر مُسلّح و یا مُحاسِباتِ نجومی قطعی که بایستی مُجتهدین اَعلم با توجیحاتِ فنّی توضیح دهند که البتّه آنهم جای بحث دارد.....

- پس شب قدر چی؟

خب، حالا که براَساس مُوقعیّتِ مَحلّی مَسئلۀ ورود به ماهِ قمری حلّ شد، پس تکلیف شبِ مُهمّی همچون شب قدر چه می شود؟ مَگه میشه اون شبِ منحصربفرد به تعدادِ سرزمینها، متفاوت و متعدّد باشه؟ اونوقت که دیگه... نه؛ ما که نمی خواهیم توجیح کنیم و.... پس باید به نشانه ها نِگاه کنیم. بیا فرض کنیم که شب قدر یعنی این شب مُنحَصِربفرد در روز مشخّصی همچون 21ام ماه رمضان است. مُسَلّماً شب 21ام ماه رمضان در غارِ حراء قرآن نازل شد. خب بیا تعَصّبات و باورهای سُنّتیمان را برای کوتاه مدّتی کناربزاریم و اینجوری ادامه بدیم که:

اگه الآن اونجا شب 21ام ماه رمضان باشه، جاهای دیگۀ دنیا چه روز از ماه رمضان است؟ مسلّماً بسیاری از مناطق در 21امین شب ماه رمضان نیستند بلکه ممکن است 19ام، 20ام و یا حتّی 22ام یا 23ام رَمِضان باشند. چی شد؟! آیا این شبها، همون شبهایی نیستند که تردید دارن شب قدرباشند؟! چرا همینطور است. وقتی به این تحلیل رَسیدَم، ناراحت شدم. با این تفسیر، شبهای 20ام و 22ام هم می توانست به وقت محلّیِ ما، شب قدرباشه و من توی اینهمه سال، این شبهای مُهمّ را ازدست داده ام. خدای من، کافی هست که یک نگاهی به کتب قدیمی می کردم. این شبها و شبهای دیگر نیز در کتابهایی همچون «مفاتیح» نیز ذکرشده بود! بهمین راحتی؛ بهمین سادگی جلو چشمم بود ولی اَسیر مَرزهای سیاسی شده بودم! مرزهایی که براَساس قدرت طلبیها، همواره مَنشأ کِشمَکِشها و جَنگهای مَنطقه ای و بین المِللی بوده و هست. مَرزهایی که خدا توی هیچ جای قرآنش تعیین نکرده بلکه هرگز حدّ و مَرزی برای گسترش سَرزمینهای عِشق و مُحَبّت، سرزمینهای اِسلامی و گستره های اَمن اِلهی قائل نشده است. حتّی هرگز گسترش این سرزمینها به کرۀ زمین محدود نگشته است و چنانچه پا از زمین بیرون بگذاریم و نسلهای بعد در قرنهای آتی در کراتِ دیگر اِسکان گزینند، بازهم باید آنجا نیز سرزمین توحید شود.

- پس وحدت چی شد؟

همه می دانند که مسلمانان برای نمازهای جماعت اَهمیّتِ خاصّی قائِلند. نمازهای عِبادی-سیاسی همچون نمازجُمعِه نیز به جَماعَت برگزارمی شود. امّا هیچکدام جهانی نیستند بلکه همه منطقه ای است. همه در حدود ترخّص هستند. با اینحال، اِعتبار خاصّی به مسلمانان داده است. دُنیا مسلمانان را در فیلمهایش با همین نمازهای جَماعَت نشون می ده. این یعنی اِتِحادِ مُسلِمین. اگه مسلمانان براَساسِ وقت مَحلّیشون و جُدای از مَرزهای سیاسیِ کشورشون به اِقامۀ نمازهای جَماعت می پردازند، چرا برهمون اَساس روزه هاشون را با همون شرایط نگیرند؟

عزیزم؛

این بحثهای زشت و بی پایانی که خصوصاً در سالهای اَخیر اینگونه دامنه دار شد، بیش از هرچیز لطمِه به اِتحادِ مُسلِمین زد و خواهدزد. قدرت طلبی شیوخی که حتّی به جَزیرۀ کوچکی بَراَساس فرمایشات اِستعماری صَدسال پیش فلان مُستکبر غربی بَسَندِه کرده است و سرزمین مُسلِمین را برای اِدامۀ حُضور فرصت طلبان و دُشمَنان، قطعه قطعه کرده است، چرا باید سرلوحۀ هَمِۀ حُکّام مُسَلمان قراربگیرد و حدود و زمانهای شریعی را وابسته به مرزهای سیاسی بکنند؟ این کار دَقیقاً همان رفتار قدرت طلبی مُستکبرانه هست که اینک رَنگِ اِمروزی به خود گرفته است و حتّی اَفرادی که مُرتکِبِ آن می شوند، متوجّه نیستند که اِدامۀ همون سیاست را پیش رو قرارداده اند.

- یک نشانۀ زیبا

ای بابا؛ یک نِشونِۀ قشنگِ دیگه هَم بود. بخدا راست می گم: ایّام حجّ. آره؛ اَیّام حجّ. چرا تعجّب کردی؟ توضیح می دم: مَگِه وقتی حاجیها می رَن مَکِّه و اَعمالِشون را براَساسِ زمانِ مَحلّی اَنجام می دَن، کسی ایراد می گیره؟ مَگه وقتی اونجا اِعلام میشه عید قربان است، کسی میاد بگه برای حاجیهامون که توی عربستان سعودی هستند، الآن عید قربان هست و برای ما اینطور نیست و بی زحمت چند روز اینبَر و اونبَرِش کنید؟ می بینی؟ هَمَمون قبولِش کردیم. هَمَمون اِسم خونۀ خدا و ایّام حجّ تمتع را که می شنویم، یک حالی بهمون دَست میده. دِلِمون گواهی میده که مُشکِلی وجودنداره. واقعاً هم همینطور هست. اگه مَنم مَنم را کِنار می زاشتیم و مِثل اَیّام حَجّ فِکرمی کردیم، اینجوری در تشخیصِ ماهِ مُبارَکِ رَمِضان دُچارِ تفرَقِه نمی شدیم.

- نظرِنهایی

ببین؛ هرچقدر هم حرفهای من دُرُست بوده باشه و با عَقل جوردربیاد، باید مُتِخَصِّصین هم اون را تأیید کنند. من روی حَرفم مُحکم ایستاده ام. به این راحتیها هم کوتاه نمیام. درست مثل یک عاشق. ولی عَقل، همون عَقلی که من را به این تحلیل رَسوند، بهِم میگه: تو مُتِخصِّص نیستی! تو نه تنها مُجتهِد نیستی بَلکِه مُنجّم هم نیستی و به گردِ پاشون هم نمی رسی. گیریم حَرفت درست باشه، باید این کلام مُتّفِقاً توسّط مُجتهد، مُنجّم و مُفسِّر قرآن هم تأیید بشه. برای همین هم می گم «حوزۀ علمیّه» کوتاهی کرده. برای همین هم می گم «دارالتقریب» قصورکرده. حرف آخر را باید اونها بزنند. عالِم، مَسئول هست. چه این عالِم، یک فقیه باشه و چه اینکه یک دانشمندِ عُلوم فضا و فیزیک و غیره. چطور اینهَمِه مُدّت اینجوری اِدامه دادند و در اَنجام این وظیفه کوتاهی کردند؟ اگه یک روزی این مسئله چندان مُهمّ نمی نمود حالا در عَصری که مو از ماست می کشند و دِقّتِ مُحاسِبات به ذرّاتِ بُنیادین موادّ رسیده است، مُنجَر به اینهمه فِساد اِجتماعی شده است. امّیدوارم دیگه این مسئله را با شهامَت حَلّ کنند. پا پیش بگذارَن و توافق کنند. یقیناً امام زمان(عج) بعنوان حُجّتِ خدا بر زمین، عِنایَت خواهندکرد و موجباتِ اتّحادِ هرچه بیشتر مُنتظرانشان را مُهَیّا خواهندکرد. اِنشاءَالله.

۱۳۸۶ مهر ۱۱, چهارشنبه

يادگار 11/7/1386

- لطیفۀ زشت

یکروز لطیفۀ زشتی شنیدم که از یک طرف منو به خندِه می اَنداخت و از طرفِ دیگه ناراحَتم می کرد. درمُوردِ کسی بود که توی زندان اَزش پرسیدن: چرا زندونیت کردن؟ اونم پاسخ داد: آخه اعلام کردم که جلدِ دوّم قرآن رسید! وقتی این لطیفۀ زشت را می شنیدم اصلاً فکرنمی کردم یکروزی عملاً شاهد چنین چیزی باشم! جلو چشم همه دارن توی رادیو و تلویزیون می گن ولی هیچکس بهش توجّه نمی کنه. چرا تعجّب می کنی؟ باوَرت نمیشه؟ پس ببین چی می گم: شب قدر، شبی است که قرآن در آن شب نازل شده است. یعنی شبی که به روایت قرآن، روح نازل میشه. یک شب مُنحَصِربفرد است. ولی حالا که هرجایی شروع ماه رَمِضانش براساس اَصلی و رُؤیَتی اِعلام میشه، شبِ قدرشم مربوط به خودش میشه. من کاری به حِساب و کتابهای رؤیَتِ ماه ندارم. فقط اینو می دونم که اگه بعنوان مثال شب 23ام ماه مبارک رمضان همان شب قدر باشه، دیگه این شب در دنیا یکی نیست بلکه برای هر خِطّه و دیاری فرق می کنه. یعنی هرجای دنیا روح یک شب متفاوت نازل میشه. کافیه با چندتا پروازِ بموقع از یک دیار به دیار دیگه سفرکنیم تا بیش از یک شب واقعی قدر را تجربه کنیم! یعنی با تکنولوژی روز میشه شب نزول قرآن را که منحصربفرد بود را به بیش از یک شب در سال افزایش داد! خدای من؛ تکنولوژیی که نتونست مشکل اوّل و آخر ماه رمضان را حلّ کنه، حالا باعث شده تا ثابت بشه بیش از یک شب منحصربفردِ نزولِ قرآن وجودداشته است! می بینی؟! این نتیجۀ چی هست؟ چرا اینطورشد؟ اگه دارُالتقریب بینُ المَذاهِب و حُوزۀ عِلمیّه نجُنبن دیگه چیزی باقی نمی مونه. ما داریم خودمون و تمام اِعتقاداتِمون را قربانی خطا در نتیجه گیریهامون می کنیم. گاهی اوقات آنچنان غرق دانسته ها و تصمیماتِ سنّتی خودمون می شیم که فقط ظاهِرمون با اون متکبّرهایی که دائماً مَنم مَنم می کنند فرق می کنه ولی درواقع از اونها بَدتریم. یک کمی واقعی تر به اینهمه جَوون که اینجور مُغایرَتها را به سُخره گرفته و روز به روز بیشتر از عِبادات دورمی شن باید نگاه کنیم. شاید فردا دیر باشه؛ خیلی دیر باشه و شاید هَم اَصلاً فردایی وجودنداشته باشد. کی می دونه فردا زنده هست؟ آیا بخاطِر هَمین سَهل اِنگاریها نبود که حالا شاهد اینهَمِه فِرقِۀ اِسلامی و شِبهه اسلامی هستیم؟ آیا دشمَنان قسَم خوردۀ اِسلام در طِیّ اَعصار و قرون از همین نقاطِ کور اِعتِقادی و اِجتهادی نهایَتِ استفاده را نبُردِه اند؟ چرا دائِماً خودِمون را تبرَئِه کردیم و به خودمون اینجوری دِلداری می دیم که: نهایتاً اگر هَم قصوری وجودداشته، مربوط به صَدها سال پیش است و ما در اون دَخیل نبوده ایم. این یک فرار از مَسئولیّتِ بزرگ است. ما هَمِه مُقصِّریم. هَمه کوتاهی کردیم. مُشکل را ریشه یابی نکرده ایم و باعث شدیم اِدامه پیداکنه. صَدها سال اِدامه پیداکرد و اینطور که معلومه، قرارهست اِدامه پیداکنه. وای بَرما؛ وای بر مَن؛ وای بر....