- تبریک 13 فروردین
اوووه! حالا کو تا سیزدهبهدَر؟ ولی نه، من همیشه بهفکر این روز هستم. اون روز، روز تولّد هست. من میخوام اینبار، اینجوری و از همین زمان تبریکبگم: مبارکِه؛ مثل یک دیوان شمس، مثل یک دفترچۀ ثبتنام کنکور که یک بلیط مستقیم به دانشگاه، یعنی نهایت اندیشه، همون دانش و علمآموزی هست. زندگی عاشقانه....
- 11 سپتامبر دیگری رُخداده!
عاقِلهاش اَز همون اوّل فهمیدن که انفجار بُرجهای دوقلوی تجارتجهانی در 11 سپتامبر چندسال پیش، یک بازی برنامهریزیشدۀ دقیق بود که اَهدافِ بزرگ انتقال بازار را برای تِراستها دَربَرداشت. اصلاً منظورم آمریکا، انگلیس، اسرائیل و صهیونیسم نیست؛ اینها همه نِقاب هستند. فقط یک آدم سادهلوح میتونه باورکنه که اینجور مسائل را صهیونیستها میگردانند. عاقِلها فوراً متوجّهمیشوند که صهیونیست و اَمثال اونها، فقط نوعی نقاب و ماسک هستند تا افراد پشتِپردۀ اصلی بتونند پنهان از دید تحلیلگران جهانی و آزاداَندیشان و حتّی تجّار شِرافتمند، سودی بیشتر کسبکنند. بابا، اونهایی که بازار اسلحِه را ادارهمیکنند، سهامدار اصلی بازارهای نفت، طلا و بهویژه موادّ مخدّر هم هستند.
حالا ببین چهجوری 11سپتامبر دیگری داره دائماً جلو چشممون رُخمیدِه و متوجّهاش نمیشیم:
اواخر رژیم سلطنت پهلوی، بازار سیمیلیونی ایران، اشباع شدهبود و ساختارهای موجود، نمیتونست رُشدِ سود بیشتری را برای همون حضرات پُشتِپردِه فراهمکنه. درعوض، بازار گستردۀ کشورهای هَمسایۀ ایران ازجملِه همین شیخنشینها، پُتانسیل بالایی داشت که تنها راه باروَریاَش، تضعیف حضور اقتصادی ایران در بازار منطقِهای و جهانی بود. بنابراین بهترین فرصت و بهانه بعد از وقوع انقلابِاسلامی در ایران بهدَستشان اُفتاد. تحریم جهتدار بههمین منظوربود. در تمام سالهای عُمر انقلاب اسلامی، رُشد سرمایهگذاریها در کشورهای خلیجفارس، خصوصاً امارات متحدۀ عربی، فوقالعادّه بود بگونهای که حتّی سرمایههای مالی و نیروی انسانی از ایران نیز بهشِکل تصاعدی بهسوی همین دوبی فرارکرد. بعداز ظهرها، بسیاری از اونهایی که برای خرید روزانه به سوپرمارکتها قدممیگذارند، ایرانی هستند. خانوادگی و مُجردی، گروهی و تکی. خدای من؛ چه سرمایههایی که از ایران به اون کشور فرارکردِه و در اختیار جایی خارج از ایران قرارگرفته...
جریان هستِهای هم فقط یک بازی هست برای ادامۀ همین فرار سرمایهها و جلوگیری از بازگشایی بازار جهانی در ایران. راحتت کُنم: اگر ایرانها میخواستند تمام فرآیندهای هستهای را مجدّداً کشف و اختراع کنند و بدون اطّلاع از دانش جهانی، همه چیز را جدای از تاریخ علوم دوباره تحقیقکنند، اینقدر طولنمیکشید ولی پیمانکاران آلمانی، ژاپنی، چینی و آخریش هم همین روسی، حسابی همه را سَرکار گذاشتند. دَستِ آخرهَم که نیروهای خودمون تونستند روی پای خودشون بایستند و کار داشت به ثمَرمینِشست، اوضاع آژانس انرژی و قطعنامههای شورای امنیّت را راهانداختند. یعنی یک بهانۀ تحریم دیگه. پس هنوز اقتصادی بهنظرنمیرسِه که بازارهای جهانی تحت تأثیر بازار ایران قراربگیره. وقتش نرسیده. ببین: ازدواجهای چندهمسری در بین همین کشورهای عربی رواجداره. زاد و ولد زیاد و بازار روبهرُشدِ حسابی دارن. منابع نفتی زیادی هم دارن. یکجاهایی مثل اِمارات نیز چندان کارخانۀ تولیدی پیدانمیکنی. فقط بازار و تجارت هست. دوتا کشور مثل فرانسه و انگلیس که ازنظر وُسعت درحدّ استانهای ایران هم نیستند، تولیدکنندۀ جهانی و بازارگردان حرفِهای و قدرتِ بزرگ حسابمیشن. حالا با چندتا پارامتر دیگه بزارشون کنار هم و با ایران مقایسه کن. جواب اینِه: درحال حاضر اقتصاد ایران باید حیاط خلوت پنهانِشون باشه. نباید کاملاً فعّال بشِه. برای مرحلِۀ بعد لازم هست زندِه ولی کمجان بمونِه. پس نگذار بمیره ولی اجازه ندِه که کاملاً هم جونبگیره.
- تکنولوژی سطحبالا
گیردادم بهِشون. اجازهندادم بازار روی من تأثیربزاره. درهنگام خرید، همونطوری که در بازار ایران دقیقاً تحقیقمیکنم، جنسهای خارجی را هم بررسی کردَم. بعد گیردادم به همونهایی که ادّعامیکنند نمایندگی فلان کمپانی معتبر خارجی هستند. اون مُدِلها را نداشتند و نمیتونستند بیارن! درعوض جنسهای تکنولوژی پایین همون کمپانیهای معروف را توی بازار ایران خالی میکردند. ولِشون نکردم. با کمپانی اصلی مکاتبهکردم. دستآخر جواب رسمی دادن که مثلاً فلان محصول بعلّت داشتن تکنولوژی بالا، براساس قوانین تحریم کذایی، اجازۀ صادرات به ایران را ندارد. جوابشون را قبولنکردم و طیّ نامهای بهحِساب خودَم خِفّتشوندادَم. بهشون ثابتکردم که ما به تکنولوژیهای سطح بالا دسترسی داریم و اونها با ادامِۀ این رَویّه، تنها بازار آیندۀ خودشان را ازدستخواهندداد. امّا ازشون پرسیدم که آیا امکان خرید جنس از دوبی، و واردکردن آن به ایران را دارم؟ اونها بعد از اظهار تأسّف از شرایط محدودیّتی تحریم، رسماً به من این اجازه را دادند. اینجا بود که فهمیدم وقایع 11 سپتامبر هَمینجا، دوباره و مستمرّاً داره رُخمیدِه و فقط شِکلش عوضشدِه. نمایندگیهای ایرانی نباید مرکز توزیع منطقهای بشن بلکه مراکز توزیع منطقِهای باید فعلاً جاهایی خارج از ایران باشِه. این جریان «ممنوعیّت تکنولوژی سطح بالا» هم سَرکاری هست. فقط یک بهانه هست. حالا دُنبالش را بگیر تا برسی به جریان اُفت قیمتِ دلار درمقابل سایر اَرزها همچون یورو. جنسهای ارزان آمریکایی در اروپا و جنسهای گران اروپایی در آمریکا. عجب جانورهایی هستند اینها؟! دیگه نیاز به افزایش تعرفِههای گمرکی برروی کالاهای اروپایی درهنگام واردات به آمریکا نیست. خودبخود ارائِۀ این محصولات در آمریکا کممیشِه و برعکس محصولات ارزانشدِۀ آمریکایی روزبهروز بیشتر وارد اروپا و سایر کشورها میشِه. براساس قوانین سازمان تجارت جهانی هم نباید اروپا افزایش تعرفِۀ گمرکی بدِه. سناریو وقتی کامل میشه که آمریکا اعلام ورشکستگی جزئی و حتّی کلّی کنِه. خیالشم راحت هست. مرکز قدرتمندی همچون ایران علاوه بر تحریمهای ناشی از معاهدات بینالمللی، داوطلبانِه هم خودش، خودَش را تحریمکرده. تعرفِههای سنگین روی بعضی از اجناس همچون خودرو بستِه. خودروی گرانقیمتِ نامرغوب داخلی را به مردمش تحمیل میکنِه. بنابراین نظم بازار را بههَم میزنِه. بازار که ازحالتِ طبیعی و رقابتی به بهانِۀ حِمایَت از تولیدکنندۀ داخلی خارجشد، ارزش ریال درمقابل سایر ارزها تضعیف میشِه چون پشتوانِۀ اَرزی، قوانین حمایتی داخلی و منتزع از عالم بیرونی است. عضو اتحادیّۀ تجارت جهانی هم که نیست. پس عملاً بیرون میمونِه. سرمایهاش در داخل کارآیی نداره و باید در جاهایی همچون دوبی سرمایهگذاری بشِه. قطعاً اقتصاددانهایش هم دنبال نخودسیاه خواهندرفت. وقتش که رسید و قرارشد بازار ایران جانشین بازارهای کنونی بشِه، یعنی زمانیکه آهنگ رُشد منطقِهای آهستِه بشِه، باید نظام ایران ازپای درآمدِه باشه. چندتا بازی صمیمانِۀ سیاسی کارخودِش را خواهدکرد. دَرِ باغ سبزها را نشونخواهندداد. عضویّت در بسیاری از اتحادیّهها و دیگر امکانات فراهمخواهدشد و یک دورۀ سیسالِه یا بیشتر شروع میشِه. فقط الآن نباید کسی این موضوع را بفهمِه و آشکارش کنِه مَگرنه مُحاسباتشون بههَم میخوره. چرا تعجّب کردی؟ خُب معلومِه محاسباتِشون بههَم میخوره. آخِه چندنفر دیگه هم میفهمند و ادّعای شراکت میکنند. میگن: یا ما هَم هستیم و یا دَفتر و دَستکِتون را بههَم میریزیم و دَر دُکانِتان را تختِهخواهیمکرد!
- آزادِه
عددی نیستم ولی دَرحَدّ خودَم خواستم آزادِه باشم. نگذاشتم تحریم شامل مَن بشِه. حالا که یک کسانی دِلِشون میخواد سَرشون را بکُنند زیر برف و بزارن تحریمبشن و خودشون هَم، علاوه بر خود و نزدیکانِشون، باقی ایرانیها را هم تحریمکنند، خلاف جریان آبِ گندیدِه حرکتکردم. از بودجۀ شخصی خودم سفارش خرید از خارج را گذاشتم. شاید گران پایم دَربیآید ولی دَرمقابل خودم، سَربُلندَم که اجازه ندادِهام بازیچۀ دَست همین حضرات خارجی و داخلی قراربگیرم. حقیقتش را بخواهی من فِکرمیکنم این تحریمچیهای داخلی دستِشون توی جیب هَمون تحریمچیهای خارجی هست. آخِه بدون کمکِ همین حضرات هرگز نمیتونستند اینطور موفقیّتآمیز اقدام به تحریم ایران کنند. باید نفوذیی در ایران داشتهباشند؛ چهکسی بهتر از همین بهظاهر اقتصاددانانِ فریبکار؟!