‏نمایش پست‌ها با برچسب قزّافی، ورزش، سریال، فیلم. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب قزّافی، ورزش، سریال، فیلم. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰ آبان ۱, یکشنبه

يادگار 01/08/1390

- ورزش

چندشبی هست که دوباره دارم ورزش‏می‏کنم. نزدیک به دوساعت و نیم پیاده‏روی سریع و گاهاً دو، و سِپَس، حدود نیم‏ساعت بدنسازی. برام راضی‏کننده نیست و دائم فکرمی‏کنم چیزی را گُم‏کرده‏ام. چندکیلومتر راهپیمائی طولانی هم نمی‏تونِه نیاز درونیم را برآوردِه‏کنه! البتّه یک‏شب بدنم کاملاً داغون‏شد و خودم را خیلی به‏سختی به خونِه رَسوندم. دَرد تمام بدنم را فراگرفته‏بود. شاید علّتش این بود که اوّل بدنسازی را انجام‏دادم و سپس راهپیمائی را شروع‏کردم! نسیم خنکی هم می‏وزید و من پوشش کافی نداشتم. بهمین‏دلیل بود که فردای آن شب، نتونستم ورزش‏کنم و از خانه بیرون نرفتم.

- سریال

نمی‏دونی توی این سه‏ساعتی که از خانه بیرون هستم، چقدر خوشحالم که این برنامه‏های مزخرفِ تلویزیون را نگاه‏نمی‏کنم. اون سریال‏های دَرپیتی که معلومه سازندگانشان صِرفاً برای کاسبی و درآمدِ بیشتر، دائماً کِششان‏می‏دهند. چیه؟ تعجّب‏کردی؟! آره عزیزم، اونطور که شنیده‏ام، این فیلم‏ها و سریا‏لها بصورت ثانیّه‏ای-دقیقه‏ای به صدا و سیما فروخته‏می‏شوند. برای همین هم کّلی آب قاطیشون می‏کنند. صحنه‏های طولانیِ بی‏سَروته باعث می‏شِه که رفته‏رفته مردم ازدرون به انواع فیلم‏های هالیوودی نیازپیداکنند. اون حَضَراتی که فکرمی‏کنند با عرضۀ انبوهی از این سریال‏های به‏اصطلاح سَرگرم‏کننده باعث‏خواهند‏شد که مردم و خصوصاً جوانان کمتر بسوی فیلم‏های کنترل‏نشدۀ خارجی بروند، سخت در اشتباه‏هستند. بعد از مدّتی، عَطش زیادی در مخاطبین جهت مشاهدۀ اون فیلم‏ها بوجودخواهدآمد و نوعی نِفرتِ نهادینه نسبت به ساختار این سریال‏ها و تمام افرادی که به‏نوعی در تهیّه و عرضۀ آنها دست‏داشته‏اند، بروزخواهدکرد. حتّی بازیگران نیز از دل و قلبِ مردم جامعه بیرون‏خواهندرفت....

- بیماری روانی

وقتیکه به یک بیمار روانی بَرخورمی‏کنیم، خیلی حرکات، رفتار و گفتارهای او را نادیده‏گرفته و حَملِ بَر بی‏اِرادگی او در کنترل حالاتِ بیماریش می‏دانیم ولی من عقیده‏دارم که دَرپَسِ اون بیماری، رفتارها و عاداتِ نادرست قبل از بیماری‏اش پنهان است. مثلاً یک بیمار اسکیزوفِرنی را درنظربگیر. حتّی بعد از خوراندن داروها به او و زدن آمپول‏هایش، رفتارهای نادرستی که از او سَرمی‏زند را نمی‏توان صِرفاً ناشی از بیماری او دانست بلکه هنگامیکه پَردۀ بیماری‏اش کنارزده‏شد، حالا نتایج مشکلاتِ اخلاقی او بروزمی‏کند.

همۀ اینها را گفتم تا تو را متوجّۀ این موضوع کنم که رفتارهای ناشایستِ بیمار روانی ترکیبی از حالات ناخواستۀ ناشی از بیماری روانی او بهمراه مشکلات اخلاقی زمان سلامتِ او، یعنی قبل از بیمارشدن او می‏باشد!

- کدام دیکتاتور؟

زمانیکه مُعمّرقزّافی کشته‏شد، منم مثل بسیاری از مردم دنیا خوشحال‏شدم. هرچند دلم‏می‏خواست در دادگاه بین‏المللی محاکمه بشِه تا بسیاری از اَسرار و ساخت‏وپاخت‏های سیاسی و پُشتِ‏پرده را به‏زبان بیاره ولی صحنۀ التماس اون ظالم را که می‏دیدم، کمی دلم خنک‏می‏شد چون می‏دانستم سایر زمامداران ظالم بادیدن این آخروعاقبت، در درون خودشان فرومی‏پاشند. امّا اینکه می‏گفتند اون یک دیکتاتور بود را چندان قبول‏ندارم. او نمایندۀ یک سیستم دیکتاتوری بود. اساساً در این دوران هیچکس نمی‏تواند به‏تنهایی یک نظام دیکتاتوری ایجادکند و خودش در رأس آن نظام باقی‏بماند. حتماً باید یک گروه باهم یک نظامِ دیکتاتوری را ایجاد و حفظ کنند‏. معنی‏اش این است که باقیماندگان نظام قزّافی در لیبی، حرف‏های شنیدنی جالبی دارند که قطعاً پرده از روی خیلی مسائل مبهم بَرخواهدداشت.

- طرفداران

امشب گوشۀ کوچکی از جشن ملّی آزادی مردم لیبی را داشتند در تلویزیون بعنوان یک خبر نشان‏می‏دادند. جمعیّت کثیری در میدانِ شهدای طرابلوس خوشحال‏بودند. امّا یک نکتۀ عجیب وجودداشت. قزّافی هم در زمان زنده‏بودن خودش، همین اجتماعات را ایجادمی‏کرد! اونهمه آدم که در حمایت از زمامداران ظالم در کشورهای مختلف به راهپیمائی می‏پردازند، درواقع چه‏کسانی هستند و چرا بعد از سقوط نظام حکومتی ظالم، بازهم در نظام حکومتی جدید شاهد اجتماعاتی در همان حدّ و حدود هستیم! پس باید اینجوری نتیجه‏گرفت که: جمعیّت زیادی که ازطریق دوربین‏های تلویزیونی بعنوان شاهدی بر مدّعای محبوبیّتِ حُکّام پخش‏می‏شوند، ابداً مِلاک اندازه‏گیری محبوبیّت و مقبولیّتِ حکّام نیست.

- جنبش وال‏اِستریت

می‏گن این جنبشِ وال‏اِستریت یک جنبشِ ضدّ سرمایه‏داری است. خُب، گیریم که اینگونه باشد، حالا آنها می‏خواهند چه‏کنند؟ آیا درنهایت به عزل سرمایه‏داران خواهندرسید؟! اونها که مقام نیستند، بلکه صِرفاً پولدار و سَرمایه‏دار هستند. توی هیچ دادگاهی آنها را بخاطر سرمایه‏داری بودن محاکمه‏نخواهندکرد. نظام خرید و فروش و کسب سود و درآمد نیز در دنیا پابرجا خواهدماند. فقط اتّفاقی که رُخ‏خواهدداد، افزایش انگیزۀ درگیری خواهدبود و درنهایت، شورش‏های مردمی به مرگ سرمایه‏داران خواهدانجامید. یعنی یک تعداد سرمایه‏دار کشته می‏شوند! امّا مُسلّماً سرمایه‏داران دیگری جای آنها را خواهند‏گرفت.

درواقع این جنبش، یک موج‏سوار دارد و او قراراست سرمایه‏داران جدیدی را بجای سرمایه‏داران قبلی بر رأس پول‏ها و سرمایه‏ها قراردهد!