۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبه

يادگار 23/10/1387

- کار حرفه‏ای

من یک برنامه‏نویس حرفه‏ای بودم و توی دنیای کامپیوتر با اِتّکاء به خودم و براساس مطالعاتِ شخصی‏ام، شیوه‏هایی را به‏اجراء می‏گذاشتم که منحصربفردبود. به این راحتی‏ها حاضرنبودم که به تحصیل در رشتۀ کامپیوتر فکرکنم و تصوّرمی‏کردم که یک مهندس کامپیوتر قاعدتاً کارهایی شبیه به من انجام‏می‏دهد؛ ولی یکروز، عزیزی که به من خیلی نزدیک بود، به‏شکل خاصّی مَرا درگیر دانشگاه کرد. آره، من که سال‏های پیش برای چندمین‏بار درس و دانشگاه را رَهاکرده‏بودم و فقط به مُطالِعات غیرآکادمیک علاقۀ وافِرداشتم، دوباره دَر دام دانشگاه و تحصیل افتادم. وقتی که به این موضوع خوب فکرمی‏کنم، اون زمان تنها راه برای اینکه من از لاکِ خودم بیرون بیایم و جهان واقعی‏تری را بپذیرم، اِصرار همون مهربان بود و مطمئناً فقط او می‏تونست من را به اینکار وادارکنِه. تنها کسی که نمی‏تونستم بهِش نه بگم.

حالا بعد از گذشت این سال‏ها، با دنیایی آشناشدم که فکرش هم درذهنم نمی‏پروراندم. این درست است که فردی با مَشغلِۀ من، طبیعتاً نمی‏تواند بصورت مُستمِرّ و منظّم اقدام به تحصیل آکادمیک کند امّا باتمام سختی‏هایی که حتّی تصوّرش را هم در ذهن نمی‏توان پروراند ادامۀ تحصیل دادم و این فقط بخاطر قولی که از من گرفته‏شده‏بود! چیزی حدود دو سال و نیم علاوه بر مشغله‏هایی که داشتم باید کارهای مربوط به ساختمان‏سازی و اجاره و نقلِ‏مکان‏های مُکرّر دو خانواده را هم سامان می‏دادم که عملاً باعث‏شد تا نزدیک به یکسال و نیم تحصیلم عقب‏بی‏افتد ولی ابداً دست از تحصیل نکشیدم و بحمدالله تونستم به دانشگاه برتری هم قدم بگذارم.

قراربود کاردانی بگیرم امّا دانشجوی کارشناسی شدم. این روزها باید بنابه دلایلی مجدداً به برنامه‏نویسی حرفه‏ای روی‏بیاوَرَم. پروژۀ فوق‏العادّه بزرگی را باید برای جایی جدای از محلّ کار فعلیّم انجام‏دهم. کار پیچیده و جدّیی است و مقدّمات کار آماده‏شده‏است. بنابراین مجبورم که درکنار شغل عادّیم یعنی کار در شرکت برق و نیز تحصیل در دانشگاه، این پروژۀ گسترده را شروع‏کنم. امتحاناتم که تمام‏شد باید دستبکار بشم ولی دائماً زمانی را که از کار حرفه‏ای دست‏کشیدم و وارد عالم تحصیلات دانشگاهی شدم را بیادمی‏آورم؛ قولی را که داده‏ام بیادمی‏آورم؛ تلاش‏های بی‏وقفۀ اون فداکار عزیز که با دست‏های پاکش، مدارک ثبت‏نام کنکور مرا پرکرد و مرا درمقابل کار انجام‏شده‏قرارداد، کتاب‏ها و جزواتی را که برایم فراهم‏نمود تا برای کنکور آماده‏شوم و یارای هرنوع مخالفتی را با جانفشانی‏های مخلصانۀ خودش از من گرفت!

امّیدوارم اینکار را درپناه ایزد منّان به‏درستی و دقّت به‏پایان ببَرَم و در این راستا آنگونه که در این سال‏ها برروی من سرمایه‏گذاری شده‏است، منطبق بر اصول آکادمیک و علمی، شیوه‏ای حرفه‏ای را باکمک دوستم اجراء کنم. شاید این کمترین چیزی بود که آن روزها آن عزیزترین درنظرداشت.

هیچ نظری موجود نیست: