۱۳۸۸ اسفند ۲۹, شنبه

يادگار 29/12/1388

- تولّد آب

سال جدید در راه است و مثل همیشه، همه دارن سعی‏می‏کنن خودشون را برای عید آماده‏کنند. خوشحال هستند. امّا من به یک شکل دیکِه خوشحالم. من می‏دونم که سیزده‏بدَر جزء جدائی‏ناپذیر عید هست. سیزده‏بدَر، روز تولّد آبِ عزیز است. چیه؟ چرا توفکر فرورفتی؟ بابا، سیزده‏بدَر روزی هست که من بیش‏از همیشه به‏فکر آب هستم. آره، خودت می‏دونی؛ آب برای من مظهر عشق و پاکی است. یک عشق پاک و بی‏همتا. عشقی خدائی. عشق از خدائی که وعده‏داده.

بهرحال باید به «آب» بگویم، عشق من، دوست من، عزیز من، مونِس شب‏های تاریک من؛ ایّامَت مبارک. برای رسیدن به بهشتت، ثانیّه‏شماری می‏کنم.

- اطّلاعات و ضدّاطّلاعات

سیستم‏های امنیّتی و اطّلاعاتی در کشورهای مختلف در چارچوب وزارتخانه و یا سازمان به وظایف خاصّ خودشان مشغول‏هستند. مثلاً در آمریکا درقالب سازمان و بانام «سیا» و در ایران قبل از انقلاب، بانام «ساواک» و در ایران بعد از انقلاب درقالب وزارتخانه درحال انجام‏وظیفه است. این سیستم‏های اطّلاعاتی و امنیّتی به‏شکل فوق‏العادّه ظریفی اقدام به جمع‏آوری، کلاسِه‏کردن و پردازش اطّلاعات مختلف می‏کنند. مهم‏ترین بخش هنگامی‏است که ارتباط اطّلاعات مختلف، پیرامون موضوعات ظاهراً بی‏ارتباط، مشخّص‏می‏شود. همانطور که در سِریال جالب «شِرلوک هُلمز» دیده‏می‏شود، افرادی همچون برادرِ شِرلوک که از هوش و ذکاوت استثنائیی برخوردارند، با بررسی اطّلاعات رسمی و غیررسمی مختلف و ظاهراً بی‏ارتباط، به‏شکل شگفت‏آوری به جمع‏بندی‏های عجیبی دست‏می‏یابند.

حکومت هرکشوری برای اتّخاذ هرگونه تصمیمی، هرچقدر بیشتر، از این افراد بهره‏ببرد، موفّق‏تر و دورتر از خطا خواهدبود. این رویّه دَه‏ها سال است که در کشوری مثل انگلیس(بریتانیا) اجراء‏می‏شود.

نکتۀ مهمّ دیگر این است که این سیستم‏های اطّلاعاتی، بمراتب بیش از آنچه که عوامّ تصوّرمی‏کنند، دستیابی به اطّلاعات داشته و همواره حَجم بسیاربسیار سنگینی از اطّلاعات را بصورت تقریباً طبقه‏بندی‏شده حفظ می‏کنند. بعنوان مثال هنگامیکه در همین عملیّات اخیر که به دستگیری برادران ریگی در ایران منجرشد، براساس برنامه‏هائی که در همین تلویزیون ایران به‏نمایش گذاشته‏شد، مصاحبه‏های افراد مختلف که حتّی در سطوح چندان بالای امنیّتی نیز نبوده‏اند، آنهم در میزگردهای بسیار معمولی تلویزیونی شبکه‏هائی همچون سی.اِن.اِن، در سال‏های پیش نگهداری‏شده‏بود تا سَرنخ‏های مختلف اطّلاعاتی برای بدست‏آوردن ارتباطات برادران ریگی و بررسی احتمال حضورشان در نقاط خاصّی از دنیا همواره به‏روزنگهداشته‏شده و به‏موقع مورد بهره‏برداری قرارگیرد.

درحالت عادّی این‏قبیل اطّلاعات، محرمانه مانده و حتّی درصورتیکه در عملیّات خاصّی مورد استفاده‏قراربگیرند، بازهم از منابع اطّلاعاتی و نیز دست‏داشتن سیستم‏های اطّلاعاتی در کسب اَخبار و اطّلاعات، سخنی بمیان‏نمی‏آید. بعبارت دیگر، گاهاً سال‏های سال سپری‏شده و هرگز سخنی دراینخصوص گفته‏نمی‏شود.

این موضوع یک اصل است و حتّی هنگام فروپاشی اتّحادجماهیرشوروی سابق، اطّلاعات طبقه‏بندی‏شدۀ سازمان مخوف و گستردۀ اطّلاعاتی آن یعنی «کا.گِ.بِ.» حفظ شد و انبوه عملیّات آن سازمان هرگز فاش‏نشد.

فیلم‏هائی شبیه «جیمز باند» یا همان مأمور 007 نیز باتوجّه به پوشیده‏ماندن همیشگی عملیّات سازمان‏های اطّلاعاتی پیشرفته می‏تواند بصورت مبالغه‏آمیز، درقالب چند فیلم سینمائی مشتری‏پسند، علاوه برحفظ گیشه و درآمد فوق‏العادّه، توانائی سازمان‏های اطّلاعاتی را در اذهان عمومی بیش‏از حدّ واقعی جلوه‏دهد!

هرچند که جریان دستگیری «برادران ریگی» نیز می‏بایست همچون هزاران مورد دیگر تا اَبَد مخفی می‏ماند امّا بنابه شرایط روز و اِلزامات زمانی و بهره‏هائی که اِفشاءِ این عملیّات بدنبال‏داشت موجب‏شد که با لَغو آن قانون اساسیِ سیستم‏های اطّلاعات و امنیّتی و سنّت‏شکنی غیرمنتظره، نظام سازمان‏های اطّلاعاتی به‏هم‏بریزد. درواقع هنگامیکه به‏اصطلاح بَرگ‏ها رو شد و یکطرفِ جریان، یعنی ایران، با دست‏های باز به ادامۀ بازی پرداخت، باعث‏شد که کلّیّۀ حریفان دُچار سَردرگمی عمیقی شده و اقدامات عجولانه‏ای را انجام‏دهند.

درواقع آنها از ترس بیش‏از اندازه، مرتکب اشتباهات پیوسته و استراتژیک شدند. نیمه‏کاره رهاکردن یک عملیّات اطّلاعاتی می‏تواند خسارت جبران‏ناپذیری را به چنین سیستم‏های اطّلاعاتی و امنیّتی واردنماید و این درحالی‏بود که حریفان با دستپاچگی فراوان، در فاصلۀ زمانی بسیار بسیار کوتاهی مرتکب تعداد زیادی از این اشتباهات‏شدند. کافی‏است با دقّت بیشتری به جزئیّات اوّلین خبری که درمورد دستگیری «ریگی» اعلام‏شد توجّه‏کنی. در همان خبر اعلام‏شد که عکسی از حضور «ریگی» در پایگاه آمریکائیان در کشور افغانستان گرفته‏شده‏است. این یک خبر کاملاً رسمی بود و علی‏رغم اِنکار سازمان‏های اطّلاعاتی متّهم‏شده، دارای بار وحشتناک و ضربۀ کشنده‏ای بود که بصورت کاملاً عجولانه باعث‏شد همان سازمان‏های اطّلاعاتی، ازترس نادیده‏گرفته‏شدن مواردِ حفاظتی مشابه، به‏ناگهان تمام عملیّات خود را معلّق‏کنند. این یعنی یک عقب‏نشینی غیرقابل جبران. درواقع کارشناسان و افسران اطّلاعاتی آن سازمان و سازمان‏های مشابه همچون بازیکنان زمین فوتبال، با پای خودشان به خودشان گُل‏زدند.

آنچه که در ذهن من بعنوان یک سؤال مبهم نقش‏بسته این است که: برادر «شِرلوک هُلمز» کجاست؟ باید یکی از این دو حالت را قبول‏کنیم: 1-اطّلاعات به‏موقع و کامل به او نرسیده‏است. 2-دیگری کسی مثل او در سازمان‏های آنها وجودندارد.

- هر اطّلاعاتی خوب است.

یکی از مواردی که سازمان‏های اطّلاعاتی و امنیّتی سعی در جمع‏آوری آن دارند، نام و مشخّصات نیروهای رُقبا و دشمنان خود است. مثل نام افسران و رَدِه‏های مختلف تشکیلاتی سازمان‏های اطّلاعاتی و امنیّتی متقابل. در برخی از کشورها، مسلّماً علاوه‏بر نام پرسنل سازمان‏ اطّلاعات و امنیّت، افراد دیگری همچون نیروهای کلیدی نظامی و شبهِ‏نظامی و اعتقادی نیز مَدّنظرمی‏باشد. درواقع براساس همین اطّلاعات می‏توانند حدس‏بزنند که یک منبع اطّلاعاتی، فرد مطمئنّی است و یا اینکه باتوجّه به وابستگی‏هایش، احتمالاً فردی نفوذی محسوب‏می‏شود. امّا اِشکال‏کار هنگامی بُروزمی‏کند که باتوجّه به‏اینکه وابستگی یک منبع اطّلاعاتی به سیستم‏های امنیّتی و عقیدتی حریف/رقیب کشف‏می‏شود، از همۀ اطّلاعات او چشم‏پوشی کرده و سریعاً خود را از او دورمی‏کنند. اینجا نیز یک اشتباه سنّتی رُخ‏داده‏است زیرا عملاً جهت حفظ امنیّت خود و مخفی‏ماندن نیروهای رابط اصلیشان، قسمت مهمّی از اطّلاعات را ازدست‏داده‏اند. بنظرمن یک سازمان قوی و مقتدر که ریگی به‏کفشش نیست، از این موضوع و احتمال استفادۀ سیاسی از آن هراسی به‏دِل راه‏نمی‏دهد و چنانچه بجای حفظ ارتباطات اصلی، قطع ارتباط و یا تعویض ارتباط ‏کند، علاوه براینکه نشانۀ ضعف آن سیستم اطّلاعاتی است بلکه نشانۀ احتمالی اَغراض شیطانی و نقشه‏های پلید و ضدّ انسانی آن سازمان می‏تواندباشد. درواقع اصول اوّلیّه را رعایت‏نکرده‏است. به بخش‏های بعدی دقّت‏کن تا بهتر متوجّۀ منظورم بشی.

- سازمان دُوَل متّحد

چیه؟ تعجّب‏کردی؟ عمداً ننوشتم «سازمان مِلل متّحد». آخِه اونجا که جای اتّحاد مِلّت‏ها نیست. اصلاً نمایندۀ مِلّت‏ها، الزاماً دولت‏هاشون نیستند. اونجا تعداد زیادی از نمایندۀ دولت‏های مختلف مردمی و غیرمردمی دنیا دور هم جمع‏می‏شوند و به‏قول خودشون یک کاری می‏کنند.

بنظرمن اونها فقط دارن اَدا دَرمیارن. بزار برات توضیح‏بدم: تمام اون دولت‏هائی که اون حضرات نمایندِهِشان هستند، دارای سازمان‏های اطّلاعات و امنیّتی هستند. خداوکیلی آیا در اون «سازمان مِلل متّحد»، دستورالعملی برای یکسان‏کردن سازمان‏های اطّلاعاتی کشورها و ملل متّحد وجوددارد؟ آیا سعی در اجرای یک سیستم شفّاف بین‏المللی کرده‏اند؟ قوام شفّافیّتِ تصمیمات دولتی و بین‏المللی توسّط همین سازمان‏های اطّلاعاتی حفظ می‏شود ولی همین حضراتی که اِدّعای اتّحاد درقالب یک سازمان بین‏المللی متّحد ملّت‏ها را دارند، هرگز دراین راستا قدمی برنداشته‏اند. درواقع هرگز سعی‏نکرده‏اند جهت حفظ همان ملّت‏هائی که این سازمان داعیّۀ اتّحاد آنها را دارد، تمام تصمیمات دولت‏های حاکمه‏هِشان را شفّاف‏سازی نمایند و عملاً در آن سازمان، منافع دولت‏ها حفظ می‏شود و نه ملّت‏ها! یعنی سازمان‏های اطّلاعاتی درخدمت همان دولت‏های ظاهراً متّحد است و نه ملّت‏ها! برای اینکه موضوع کاملاً روشن شود به مُصوّبات زمین‏ماندۀ همین سازمان بین‏المللی درخصوص واگذاری بخش‏هائی از کشور هِند و نیز کشور چین به کشورهای دیگر و یا بصورت خودگردان اشاره‏می‏کنم که خواست مردم بومی آن مناطق می‏باشد ولی دولت‏های این دو کشور، نمایندگانی را به این سازمان بین‏المللی می‏فرستند که عملاً ازطریق یک سیستم اطّلاعاتی گسترده ‏پشتیبانی می‏شود. این موضوع درمورد شوروی سابق و کشورهای بلوک شرق کاملاً روشن بود و اینک نیز ادامه‏دارد.

- اتّحاد سالم اطّلاعاتی

اگر به‏راستی حکومت‏ها ادّعای مردمی‏بودن دارند، باید سازمان‏های اطّلاعاتی خود را بگونه‏ای سازماندهی‏کنند تا «نظام اطّلاع‏رسانی باز» تضمین‏شود. این نظام که اتّفاقاً در دستوری، چندماه پیش ازطریق رئیس‏جمهوری ایران نیز بصورتی خاصّ ابلاغ‏شد و در رسانه‏ها نیز اعلام‏شد، باعث بَرهَم‏خوردن رانت‏خواری‏ها و عدم‏ایجاد تِراست‏ها می‏شود. سازمان‏های اطّلاعاتی می‏توانند بهترین ضامنین چنین سیاست باز و مُدِرنی‏باشند. باتوجّه به‏اینکه همواره احتمال رفتار تحکّم‏آمیز و دیکتاتوری حکومتی که توسّط رانت‏خواران و مافیاهای سیاسی و اقتصادی تصرّف‏شده‏است، وجوددارد، بدون وابسته‏کردن سازمان‏های اطّلاعات و امنیّتی درچارچوب همان سازمان ملل متّحد، امکانپدیر نیست. ای‏کاش این سازمان‏ها و افسرانشان، اهمیّت نقش خودشان را زودتر می‏فهمیدند. روزی اینچنین خواهدشد ولی آن روز بسیار بسیار دور است؛ شاید بعد از جنگ جهانی سوّم!

- مُزدِ ازما بهتران

در انتهای هر ماه، نوار حقوقی(فیش حقوق) را به پرسنل می‏دهند تا بدانند عملکرد ماه پیششان چگونه بوده‏است و چقدر حقوق دریافت‏داشته‏اند. جالب اینجاست که غالباً یکنفر تمام نوارهای حقوقی را دردست دارد و یکی-یکی آنها را براساس نام به صاحبانشان می‏دهد. امّا نکتۀ جالب هنگامی‏است که نوار حقوقی مدیران جزء در یک پاکت جداگانه و سَربسته، بصورت کاملاً مُجزّا تقدیم حضورشان می‏شود. آره عزیزم، معمولاً همون مدیران با محبّتی که تمام کارهایشان را بردوش کارکنان بَدبخت گذاشته‏اند و به فعّالیّت‏های مهمّ شخصی خودشون پرداخته‏اند! بندگان خدا از صبح تا شب با خودرو و رانندۀ اداری به‏دنبال کارهای شخصی خودشان و فامیلشان هستند. درحالیکه کارکنان برای کارهای ضروریشان باید با بدبختی مرخّصی بگیرند، می‏بینی که برخی از این حضرات درپایان سال، کلّی مرخّصی طلبکارند و این نشان‏می‏دهد که مخلصانه و تمام‏وقت درخدمت مردم و میهنشان بوده‏اند، البتّه کلّی هم اضافه‏کاری داشته‏اند! اینجاست که جای همان سیستم‏های اطّلاعاتی و قوانین شفّاف‏سازی خالی‏است. مَگِه‏نه؟

- سازمان اطّلاعاتی غیر حکومتی

این‏که می‏گن سازمان اطّلاعاتی باید یک سیستم تشکّل‏یافتۀ حکومتی‏باشد، درست است ولی به‏این معنی نیست که همه، دستشان را روی دست بزارن و ببینند این سیستم معجزه‏می‏کند. درواقع تمام افراد یک جامعه موظّف‏هستند هرگونه اطّلاعاتی که منجر به اِحقاق حقّی می‏شود و یا اینکه باعث پیشرفت و آسایش دیگران می‏گردد را دراختیار همگان قراردهند. منظورم صرفاً گزارشات مردمی به نهادهای بازرسی و امنیّتی نیست بلکه رسانه‏ها و ارباب‏جَرائِد نیز به‏نوبۀ خود می‏توانند نقش مؤثّری دراین‏راستا داشته‏باشند. گزارشات مصوّر و مصاحبه‏های مستندِ این رسانه‏ها در سطوح پائین جامعه، می‏تواند بدور از ایجاد التهاب‏های سیاسی فراگیر اجتماعی که به درگیری‏های سنگین همچون وقایع بعد از انتخابات دَهُم ریاست‏جمهوری ایران انجامید، باعث کشف و رفع پیوستۀ ناهنجاری‏ها گردد. اینکار دیگر سیاه‏نمائی نیست بلکه نوعی رفتار عاقلانه، مدبّرانه و حق‏جویانه است که شایستۀ دریافت جایزه نیز می‏باشد. مسلّماً سازمان‏های اطّلاعاتی و امنیّتی نیز می‏توانند از چنین منابعی به‏خوبی بهره‏ببرند.

- بهائیّت

من توی بلاگ‏های قبلیم از بابیّت، بهائیّت، وهّابیّت و چند دین و فرقۀ دیگرنوشته‏بودم. درواقع براساس کتاب‏های تاریخ دبیرستانم فکرمی‏کردم بهائیّت همچون بابیّت یک فرقۀ جدید اسلامی‏است ولی درپاسخم نوشته‏اند که ابداً یک فرقه نیست، بلکه یک دین جدا است. دینی بعد از اسلام. حتّی نوشته‏اند که پیروان آن برای رسیدن به هدفشان فعّالند و برخلاف نظرمن که نوعی اِنفِعال و رُکود و به رَخوَت‏کشاندن در آنها وجوددارد، نوشته‏اند که بسیار فعّالند و ذکرکرده‏اند که از روش‏های مسالمت‏آمیز و غالباً سیاسی فعّالیّت‏می‏کنند.

این موضوع باعث شده‏که متوجّه‏بشوم باید بیشتر درخصوص اینگونه آئین‏ها دقّت‏کنم و اطّلاعات بیشتری جمع‏آوری‏کنم. مشکلی که ذهن مرا به خودش بدجوری مشغول‏کرده این‏است که: اگر براساس پاسخ یکی از آنها، دیانت بهائی معتقد به نوعی وحدت تمام ادیان است که البتّه در اسلام نیز به آن اشاره‏شده‏است، چگونه ممکن است بهائیّت را با اسلام متحّد و دور از تضادّ فرض‏کرد درحالیکه براساس قرآن، حضرت محمّد(ص)، آخرین پیغمبر ازطرف خداوند هستند؟ این موضوع یعنی خاتمیّت پیغمبران درهیچ کتاب الهی دیگری ذکرنشده‏است و فقط در قرآن ذکرشده‏است. اگر بهائیّت را بپذیریم، باید این اعلامیّۀ قرآن را انکارکنیم که درواقع انکار و مبارزه با اسلام است؛ و اگر خاتمیّت پیامبر اسلام را براساس قرآن بپذیریم، درواقع بهائیّت را بعنوان یک دین بعد از اسلام، ردّکرده‏ایم. امّا اگر بهائیّت را بعنوان یک فرقۀ اسلامی فرض‏کنیم آنگاه بحث بگونۀ دیگری می‏شود. حال‏آنکه براساس جوابیّۀ دوتن از ایشان، بهائیّت یک دین جدا است و نه فرقه‏ای از فِرَقِ اسلامی. من‏که کاملاً گیج‏شده‏ام. یادم است که چندماه پیش بعد از نماز جماعتی که در یکی از مساجد مرکز شهر شرکت بود، از عالم پیش‏نماز سؤالی درخصوص بهائیّت پرسیدم؛ ایشان خیلی سریع فرمودند که باید از علماء دیگر بپرسم که مشخّصاً منظورشان دفاتر مراجع بود. شاید علّت چنین پاسخی، همین تضادّی است که اینک درذهن من شکل‏گرفته و او ازهمان اوّل می‏دانست که به این نتیجۀ مبهم خواهم‏رسید.

هیچ نظری موجود نیست: