- به کی بگم؟
خیلی برام عجیب بود. کنار ضریح امام رضا(ع) چیزهای ضِدّ و نقیض می دیدم. شور و شوق فراوان و ناله و زجّه ها باعث می شد که همه ازخود بی خود بشن. فِشار جمعیّت فوق العادّه زیاد بود. یک سیل خروشان جمعیّت باعث می شد که با فشار خیلی زیادی که به تمام اَعضاء و جَوارح بدنم واردمی شد، نزدیکِ ضریح برسم و نامه ای را که یکی از همکاران به من داده بود را در داخل ضریح بی اندازم. عالَم عجیبی بود. پُر از روحانیّت و اِشتیاق و معنویّت. تقریباً کسی متوجّۀ رفتار خودش نبود و فقط سعی در وصال یار داشت ولی شاید یک متر اونطرف تر شاهد صحنۀ زشتی بودم! دعوا شده بود؛ آره، دعوا شده بود. بخاطر اینکه بهَم زیادی فِشار آورده بودند. وقتی که داشتن بگو مَگو می کردند، اصلاً متوجّه نبودند که در مَحضر اِمام هستند. اِسمش را چی باید بزاریم؟ آیا واقعاً اینها مُخلصان درگاه اَئمّۀ اَطهار هستند و یا نیازمندانی که.... وقتیکه به 72 یار امام حُسین(ع) فکرمی کنم، بیش از پیش به این نتیجه می رسم که من نمی تونستم و لیاقت اون را نداشتم که هفتاد و سوّمین نفر باشم. اونها چی؟!
- آهنگِ عشق
يادت هست که توی يادگار 7/12/1384 درموردِ اون آهنگ فوق العادّه برات تعریف کردم؟ اون ترانۀ انگلیسی که روی یک کلیپ فوق العادّه بود را توی این سایت پیدا کردم. اینم آدرسش:
http://www.youtube.com/watch?v=V7676EC06oc
راستش را بخواهی جریان از این قراربود که من تونستم به یک نفر کمَک کنم. اِطّلاعاتی که براش خیلی مهمّ بود و از دست رفته بود را برگردونم. آخه من به دلایلی روی این موضوع خیلی کارکرده ام و تجربیّاتی دارم. بنابراین صادقانه سعی کردم تا به اون که خیلی ناراحت بود کمک کنم. به لطف خدا هم موفّق شدم و نمی دونم چطورشد که بهم اِلهام شد که حالا می تونی دستمزدت که همون کلیپ هست را دریافت کنی. رفتم روی اینترنت و خیلی سریع پیداش کردم. خدایا شکرت. این یک یادگار از آب هست و بهمین خاطر برام خیلی مهمّ است.
- دُروغ
نمی دونم قسَمِ حَضرتِ عَبّاس را قبول کنم یا دُمِ خُروس را نِگاه کنم؟ توی جریان فیلم ضِدِّ ایرانیِ 300 که توی آمریکا ساخته شده بود، خیلی دفاعیّه ها از ایران و نظامهای باستانی اون شده بود. توی همۀ سایتها هنوز که هنوز هست مطالب زیادی دیده میشه. دربارۀ اوّلین منشور حقوق بشر که در ایران تدوین شده بود و غیره. حالا توی کتاب دانشگاهیمون یعنی درس «تاریخ تحلیلیِ صَدرِ اسلام» (نوشتۀ حجّت الاسلام دکتر علی اکبر حسنی) چیزهای بدی درمورد حکومتهای باستانی ایران نوشته. درمورد ظلمها و ستمهایی که شاهان ساسانی بر مردم رَوا می داشتند، درمورد حرمسراهایی که مشتمل بر 3000 زن بوده و فِساد و فحشائی که در دربار و حاکمان آنزمان بوده ، چیزهای بَدی نوشته است. آره، اون یک کتاب درس دانشگاهی است. حالا واقعاً چه چیزی را باید باورکنم؟ چرا اینهمه سیاست بازی؟ چرا اینهمه دروغ؟ اگه اونا بَد بوده اند پس چرا برای ردّ اون فیلمهای ضِدِّ ایرانی، اونهمه دروغ ساختند؟ آیا همین دروغها نبود که باعث شد اونهمه فِرقِه در اسلام اونهم فقط چند ساعت بعد از فوت پیامبر اسلام ایجادبشه؟ از یکسو مُدّتها و ماهها توی مَجلس و دولت درمورد خرید چند دستگاه هواپیمای مسافربری بَحث میشه و مُصوّبه می گذرانند و ازطرف دیگه در یک خبر بسیار کوتاه از اِهداءِ یک فروند هواپیما به کشور عراق مطّلع می شیم. جریان جیره بندی بنزین اونجوری انجام میشه درحالیکه منبع اصلی اِتلاف بنزین بجز سیاستهای ناقص و نادرست دولتهای پیشین که در نقدهای رادیو و تلویزیون ذکرمیشه، عُمدتاً قاچاق بنزین به خارج از کشور بوده است و این موضوع بنام «اُپکِ زاهدان» در یک گزارش خبری نیز آورده میشه. تبصرۀ 13 درحال اِجراء است و خیلی دیر اِجرایی شده و کلّی خسارت به کشور زده؛ هیچکس محاکمه نمیشه ولی میلیاردها تومان هزینه صرف سامانه های هوشمند سوخت و کارت سوخت میشه تا کمی از اون خرابکاریها و قصور گذشتگان جُبران بشه. دَستِ آخر هَم سهمیّۀ بنزین ویژه همون نمایندگان مجلسی داده میشه که خودشون جیره بندی بنزین را تصویب کرده اند. همۀ ماشینهای شهر هم منقوش به نِشانهای زشت تاکسی موقّت و آژانس شده اند تا از جیرۀ بیشتری برخوردار بشن. هنوز وسایل نقلیّۀ عمومی ناقص و ناکارآ هست که مشکلات تردّد مردم صَدچندان میشه. اینهمه بی نظمی برای چی هست؟ قرارهست این دولت زمین بخوره؟ نباید مبارز با فساد می کرد؟ زمانبندی دقیق بود. مو درزش نمی ره. در آستانۀ انتخابات مجلس باید اینهمه اتّفاق رُخ بده. نیروی انتظامی مانورهای پیاپی میده تا با اَشرار و اَراذِل و اُوباش و نیز تخلّفات رانندگی برخورد کنه. امّا موتورسوارهای زیادی به هیچ قانون و آیین نامه ای پایبند نیستند و نه تنها از چراغ قرمز عبور می کنند بلکه درست در جریان مخالف حرکت می کنند! اینهمه تناقض برای چی هست؟ قدرت نیروی انتظامی که توی کنترل اَراذل و اوباش موفّق می نماید و به شکل شرم آوری با جزیئّاتِ کامل، صحنه های تجاوز به عُنف همون اوباش در تلویزیون شرح داده میشه، توی خیابانها و چهارراه ها و یا حتّی درهنگامۀ قاچاق سوخت ازبین میره. اونم توی این شرایط! نمی تونم جریان فیلمهای ضدّ ایرانی و مسئلۀ هسته ای و فسادهای اِداری داخل کشور را جدا ازهم ببینم. مگه میشه اینها بهَم مرتبط نباشه. بنظر من کارِ اصلی وزارت اطّلاعات در هر کشوری در مرحلۀ نخست حفظ و حراست از نظام مشروع اون کشور است و جلوگیری از رُخ دادن چنین مشکلاتی. چطور ممکنه اینهمه دردِسَر با هم بُروز کنه و پیش بینی نشده باشه؟ من از وزارتخانه ای که در مدّت بسیار کوتاهی می تونه شهرام جزایری که به کشور دیگری گریخته است را پیدا کنه و از سوی دیگه نه تنها عاملان بمب گذاری در اَهواز و جاهای دیگه را به سُرعت دستگیرمی کنه بلکه توطئه ها و جاسوسان دیگری را قبل از هر اِقدامی متوقّف می سازد انتظار دارم قبل از رُخ دادن چنین ناهنجاریهای گسترده ای پرده از خرابکاریهای سازمان یافته برداره تا مُنجَر به اینهمه مصوّبه و قوانین ضِدّ و نقیض و مشکل ساز نشه. نمی تونم علی رَغم فعّالیّتهای گسترده و زیاد این وزارتخانه بهِش نمرۀ بالایی بدَم چون بنظر من بایستی قبل از بُروز این بُحرانها، زنگهای خطر را به صدا درمی آورد. هنوز حکایت نخستین رئیس جمهوری فراری ایران را فراموش نکرده ایم و بهمین دلیل حدود انتظاراتمون از چنین وزارتخانه ای تا این حدّ بالاست.
- شیزوفرنیای اِجتماعی
اَمان از دست تلویزیون! یکبار روشنش می کنم و نقد فیلمهای ضِدِّ آمریکایی که در همون آمریکا آنهم آزادانه ساخته شده است را می بینم. نقدهایی درخصوصِ فیلمهایی که آسیبهای فراوان مردم آمریکا از جنگ نافرجام ویتنام را به نمایش گذاشته است. دفعۀ دیگه که تلویزیون را روشن می کنم، نقد فیلمهایی را می بینم که حمایت تلویحی از سیاستهای ناشایست حکومت آمریکا را با معرّفی قهرمانان مجازی، کرده اند. می گن اینها بَد هستند و در لابلای صحنه های مختلف فیلم، قطعاتی را شِکار می کنند که دُرُست مُنطبق بر نظریِۀ اِرائه شده است. اونقدر پیش می رَن که وارد قلمرو نقدهای گروه اوّل می شن. آره، همون فیلمهایی که دولت و حکومت آمریکا را به باد اِنتقاد کشیده بودند و حقّ گفته بودند حالا بعلّت اِرائۀ قهرمانان ساختگی، بَد قلمداد می شن! توی تحلیلهاشون همه چیز را فدای نظریّۀ خودشون می کنند. تمام مسائل حاکم بر بازار فیلم و سلیقۀ بیننده را نادیده می گیرَن و صَحنه هایی که نوعی قهرمان پَردازی ناسیونالیستی را برای جذب هرچه بیشتر تماشاگر طرّاحی شده را به اَهداف تک قطبی کردن دنیا توسّطِ دولت آمریکا می چسبانند. من نمی گم که حکومت یک کشور بر روی فیلمهای ساخته شده در اون کشور بی تأثیر است امّا این دُرُست نیست که بصورت بیمارگونه همه چیز را برای اِثباتِ حرفمون به هم بچَسبانیم. نشانه های توطئه می تونه پشت دیدگاههای شیزوفرنیایی اینجور برنامه سازان، مَخفی بشه؛ رَنگ ببازِه و دیگه کسی بهِش توجّه نکنِه. دشمن را نباید ضعیف شمرد و اون را دستکم گرفت امّا اگه زیاد بزرگش کنی، باعث میشی حقایق و واقعیّتها را درست تفسیر نکنی و در تصمیم گیریهات دُچار اِشتباهات غیرقابل جُبران بشی. شاید این یک هدفِ اَصلی دشمن باشه. فردی که مُقتدِرانه مُبارزه می کنه و از حقوق خودش دفاع می کنه، ابداً دَستخوش اِفراط و تفریط نمیشه و عِدّۀ زیادی را نیز از دیدگاه صریح و قاطع و روشن به وادی مجازی تحلیلهای اِفراطی وارد نمی کنه. یادت باشه که خدا در قرآن دستورداده: تا بُنِ دَندان مُسلّح بشیم امّا نگفته که واقع نِگرنباشیم و دیدگاه اِفراطی داشته باشیم. شمشیر اِمام علی(ع) چه در نِیام بود و چه بَر فرق دشمنان وارد می آمد، همواره نهایت تأثیر را داشت و هرگز زمانیکه می بایست برَهنِه در جنگ قراربگیرد، در نِیام نماند و هرگاه که می بایست در نِیام می آرمید، بی وقع در هوا چرخ نخورد چرا که صاحبَش بسیار مقتدر بود و هرگز در هیچ جنگی حتّی در زمان خانه نشینی اش (که خود یکی از بزرگترین و طولانی ترین جنگهای صدر اسلام تلقّی می شود)، دچار اِنحرافِ اِفراط و تفریط نگشت. آیا امروزه بررسی مسائلی همچون سِکولاریزم، بابی و بَهایی گرائی مهمتر نیست؟