- انتخابات لوثشده!
در یادگار قبلی (13/12/1386) جریان زشتِ «مُدیریّت تفرَقِه» را دیدی. حالا بیا و ببین هَمین مُدیریّتِ تفرَقِه چهبلایی بَرسَر اِنتِخاباتِ دِمُوکراتیکِ اِجتماعی میآورد؟!
کانون اَصلی جَوامِع جَوانی هَمچون ایران، دانشگاهها است. وقتی باهمون ترفندهای زشت، تفرَقِه و نارضایتی عُمومی دَربین دانشجویان ایجادکنند، مِثل اینِه که تمام جامِعِه را به نارضایَتی کِشاندِهاند. حالا بازهَم هَمون کانونهای خارج از سازمان در سَطحی بسیار وَسیع ایجادمیشِه. نتیجهاش هَم روشن است و از دو حال خارج نیست: یا اینکه دستِههای جُدا از هَم اِجتماعی باعِث میشن کِه آراءِ مَردم مُتفرّق بشِه و هیچ کاندیدی به اَکثریّت قاطِع نرسِه و بصورتِ نِسبی و با آرائی ضعیف پیروزبشن و اِعتبار چندانی کسبنکُنن و یا اینکه اَساساً تِعداد آراء بهشِکل قابلتوجّهی کاهِش مییابد و ازبنیاد مَشروعیّتِ نِظام و اِنتخابات زیر سُؤال میرَوَد.
آره عزیزم؛ اونجور مُدیریّتِ تفرَقِه دَرواقع زمینهساز چنین خِسارَتِ اِجتماعی میشِه.
- کلام اَسناد
اسنادی که از آرشیوهای طبقِهبندیشدۀ انگلیس و آمریکا بیرونآمدِه، نِشون میدِه که سی-چهِل سال پیش جَریاناتِ اِجتِماعی آنچنان هم اتّفاقی رُخنمیدادهاست و بَرنامِهریزیهای بسیار دَقیقی توسّط اِستِعمارگران میشدِهاست. دَرواقِع چیزهایی شبیه به هَمین ترفندها، پایههای اِعتِقادی و اِجتِماعی کشورهایی هَمچون ایران را هَدَف قراردادهبودند. اگر دَرظاهر عَوامِل مَعلومالحالی هَمچون «شعبان» صَحنهساز بودند، افرادِ پُشتِ پَردِهای هَمچون «سِر رِپُرتِر» صَحنِهگردان اَصلی بودند. حالا خودِت کُلاهِت را قاضیکُن. چَندتا از هَمون سِری حَرَکاتِ ظاهِراً داخِلی داره بُروزمیکنه؟ چندتا نارضایَتی عُمومی رُخداده؟ گِرانی آخر سال، مَسائل عَدیدِۀ دانشجویی ناشی از تحریکاتِ ناشی از مَسائِل مُدیریّتی و ناکارآیی رُؤسا و اینقبیل رویدادهای ساختگی، همِّهاش جهتدار هست. میگی نه، برو اسناد سیسالۀ انگلیسیها را بخون....
- خصوصی سازی اِنحصاری!
خُب حالا بیا ببین توی چنین جامِعِهای اینچنینی، دیگِه چهاِتّفاقهای بَدِ دیگِهای رُخمیدِه: میدونی که مَبحَثِ خُصوصیسازی داره باجدّیّت دُنبالمیشِه. دَر مَراحِل اَوّلیّه کُلاهبرداریهای سازماندِهیشدِهای اَنجامشد. مَثلاً مُدیران کاریمیکردَند که مُؤَسِّسات و کارخانجات به وَرشِکستِگی برسَن و سَهامشون به حَدِّاَقلِ قیمَت برسِه و اونوقت، خودِشون و دار و دَستشون اِقدام به خریدِ اَکثرِ سَهام میکردند و بَعدِشم....
کمکم موضوع لُورَفت و خصوصیسازی مُوَقتاً مُتِوَقِّفشد. بَعد از مُدّتی راهکارهای جَدیدی اَندیشیدند و دُوباره شروعکردند؛ اَمّا اینبار هم فرصَتطلبان بیکار ننِشستند. ترفندهای مُختلِف را بکاربَستند. بگزار یکی دو مُوردِ عَجیبش را بهِت بگم:
بسیاری از صَنایع و بُنگاههای بزرگِ اِقتِصادی، بهکُمَکِ مُؤَسِّساتِ دیگری که گاهاً خدَماتی مَحسوبمیشوَند، اِدامِۀ حَیاتمیدَهند. مَثلاً یک کارخانِۀ بزرگِ ذوبِآهن نمیتونه بدون خَدَماتِ اَنفورماتیکی پابَرجا بمونِه. اینبار فرصَتطلبان از اونطریق واردشدَند. سَهام اون مُؤسِّساتِ بزرگ اِلزاماً و بتدریج و تحتِنِظارت وارد بازار بورس میشود و اِحتمال تقلّب به حَدّاَقلّ میرسِه ولی اون شِرکتهای خَدَماتی جانبی که بازار بسیار گستردِه و غالِباً اِنحصاری را مَدیون همون صَنایع بُزرگ هَستند، باید موردِ سوءاِستِفادِه قراربگیرند. اینجور شِرکتهای جانبی هَمچون خدماتِ انفورماتیکی صَنایع بُزرگِآهن، قِطعهسازان صَنایع خودرو و مُهمتر از هَمِه شِرکتهایی کِه خَدَماتِ بیلینک و چاپ قبوضِ آب، بَرق و گاز را بعُهدِهدارن، میباشن.
اینبار بَرای تصاحُبِ اینگونه شِرکتها بازهم از اَعضاء هیئتِ مُدیره و بَرخی اَعضاءِ شرکتها و صَنایع اَصلی سِرویسگیرَندِه از آنان اِستفادِهکردَند. اینجوری که اِعلامیّۀ فروش اینگونه شِرکتها را روزنامهای و دَر مَقطع زمانی خاصّی مُنتشِرمیسازند. کارها بگونهای تنظیممیشود که فقط یک فردِ خاصّ بتونه دَراین فروش، شِرکتکنِه. فرد دیگری هَم کِه هَمدَستِ او هست نیز در این فروش بُزرگ شِرکتمیکنِه. در جَلسِهای باحضور خریدار اَصلی و بَرخی از اَعضاءِ هِیئتِ مُدیره، قرار و مَدارهای خِلافی گذاشتهمیشِه. اینطوری کِه: نفر دوّم که از اَفرادِ نفر اَوّل است، بموقع خودِش را از خرید، کِنارمیکشه، بنحویکه هَمِهچیز بنفع نفر اَوّل تمام بشِه. برای اینکه مُعامِلِه بیهیچ شائِبهای بامُوفقیّت اَنجامبشِه، قرارمیزارن که قسمَتی از سَهام خریداریشده توسّط اون فرد اوّل، بصورَتِ کامِلاً اِختصاصی و رَسمی، آنهم دَرزمانی خاصّ به مُدیرعامل و چَند رَدِۀ مؤثّر اون شرکت، واگذاربشِه (البتِّه با اَقساط باورنکردنی!) حالا همِۀ توافقات اَنجامشدِه و فقط یک مُوردِ کوچَک وَلی مُهِمّ باقیماندِه. باید بازار آیَندِه نیز بصورَتِ اِنحِصاری و توسُّط شِرکت و صَنایع اَصلی، حِفظ بشِه. پس باید توی این مُعامِلِۀ فرمایشی، عُضو یا اَعضائی از شرکتِ اَصلی نیز با وَعدِههای خوشمزّه به خرید قسمتِ دیگری از سَهام بادآوردِۀ اَقساطی خاصّ، بشارَتدادهشوند. مُعامِلات طِبق توافقات، یکی پَس از دیگرَی اَنجاممیشوَد. هیچ بازرسی نمیتواند ایرادِ قانونی بگیرَد. همِهچیز قانونی است! سَهام را یک فردِ حَقیقی و یا حُقوقیِ گردَنکُلُفت میخَره. پس از مدّتی هم قسمتهایی از سَهامِش را به اَفرادی واگذارمیکنِه؛ چون دِلِش میخواد و مال خودش هست! هردو مُعامِله ازنظر قانونی صَحیح است. بازرس بَعد از آخرین مُعاملات، کامِلاً هَمِهچیز را میفهمَد وَلی ازنظر قانونی نمیتواند کاریکُند! حَتّی پرسنل و کارگران مَشغول در شِرکتِ خَدَماتی نیز متوجّۀ گاوبَندی میشن ولی هیچکس نمیتونِه چیزی را ثابتکُنِه. مَرحَلِۀ آخرِ بازی هَم اِجراء میشِه. بَه بَه؛ اون آقای مُدیرعامِلِ شِرکتِ اَصلی، با ترکِ تشریفات و یا دستوراتِ خاصّ و برنامهریزیشدِه، هَمِۀ کارها را به شِرکتِ خَدَماتیی که عَمَلاً خودِش و یا اَعضاءِ رَدِهبالای شِرکت و کارخانهاش، سَهامدارش هَستند، واگذارمیشِه. هَمِهچیز به اون شِرکت مُنتهی میشود. اون شِرکتِ خَدَماتی، دَر هَمِۀ مُعامِلات بصورَتی اِنحِصاری میشِه: خَدَمات دَهَندِۀ اَصلی، سُنّتی و اَلبَتِّه اِنحِصاری. آره عَزیزم، اِنحِصاری! به این میگن: «خصوصیسازیِ اِنحِصاری». تقسیم بیتُالمال بنفع شخصی و اِنحِصاری بااِستفادِه از قوانین و....