۱۳۸۹ تیر ۲۱, دوشنبه

يادگار 20/04/1389

- تقدیم‏به «آب»

بحمدلله پایان‏نامۀ مفصّلی نوشتم. خیلی سنگین، کاربُردی و نسبتاً کامل هست. در بخش تقدیم‏نامه، اون را تقدیم‏کردم به «آب». آره، «آب»! همون عشق واقعی خودم؛ همونی که همواره و درخلوتم، باهاش حرف‏می‏زنم، براش گریه‏می‏کنم و در خاطره‏هاش.....

- گفته‏بودم یازده سپتامبر مجدّد!

یادِت‏می‏یاد کِی پیش‏بینی‏کردم که یک واقعۀ یازدهِ سپتامبر دیگه قرارهست رُخ‏بدِه؟ آره عزیزم؛ کاملاً مشخّص‏بود. جریان نشتِ گستردۀ نفت در خلیج مکزیک و آلودگی شدید در آب‏های آمریکا و کِش‏آمدنِ جریان، تا جائی‏که خسارت‏های شدید و وسیع مالی همه را تکان‏داده و کار را به اقتصاد انگلیس هَم کِشاند. بَه‏بَه، بِه این می‏گن یک تاکتیک فوق‏العادّه قوی، یک استراتژی هماهنگ. زیادی به خودِت فشارنیار؛ خودم جریانات وابسته را بِهِت می‏گم. ببین: ازیکطرف توازن بین اَرزهای بین‏المللی مثل دلار و پوند، ازسوی دیگِه رُشدِ سریع اقتصادی کشور خودفروشی مثل چین که یک خائن تمام‏عیار و بالقوّه هست و ازسوی دیگِه تحتِ‏فشارقرارگرفتن اسرائیل و ایران و بازیی که با اون‏ها در صحنه‏های بین‏المللی شروع‏کرده‏اند، همه و همه با هم مرتبط هستند. این‏ها معاملاتی خارج تصوّر هستند که از حساب‏های دودوتا-چهارتا شروع‏می‏شوند.

چین کشوری است مَملو از جمعیّت و با سیاست کمونیستی از نوع مائوئیسم. وقتی‏که تمام کشورهای بلوک شرق مثل شوروی ازهم پاشید، چین معامِلِه‏کرد. درواقع بااستفاده از مواردی همچون تحریم‏های ایران، کوبا، کرۀ‏شمالی و غیره، تمام محصولات درجه سه و چهارمش را به‏خورد این ملّت‏های بدبخت‏داد. محصولاتی که ابداً دارای کیفیّت یکسانی نبودند و در روستاها و کارگاه‏های کوچک درست‏می‏شدند. باقیماندۀ پول ملّت‏های تحتِ‏فشار، صرف جمعیّتِ میلیاردی این کشور شد. ازطرف دیگه، این خائن، حدّ و حدود خودش را نِگه‏نداشت و پاشو از گِلیم خودش بیرون‏گذاشت. باید تعادلات ارزی خاصّی را ایجادمی‏کردند. جریاناتی همچون یازده‏سپتامبر، نه‏تنها باعث جابجائی وسیع سرمایه‏ها شد، بلکه توازن ارزهای بین‏المللی را هم کاملاً براساس اصول جدیدی سازماندهی‏کرد. درست کاری شبیه‏به تغییر واحدپول کشورها. آره، حذف صفرها از واحد پول کشورها، یکی از راه‏های جهش سریع اقتصادی است که علی‏رغم ضربه‏های شدیدی که به افرادِ با دَرآمد متوسّط وارد می‏کنِه، فوائد زیادی هم داره. در عرصۀ بین‏المللی، دیگه تغییر واحد پول معنی نداره ولی عملیّاتی همچون یازدهِ سپتامبر یا نشتِ نفت در خلیج مکزیک می‏تونه همون نقش را بازی‏کنه. خیلی سریع ارزش سرمایه‏های انباشته را عوض‏می‏کنِه. امّا همیشه یک چیز را فراموش‏می‏کنند: نقش اون خائِن، یعنی چین؛ نقش پول‏شوهای روسیّه با اونهمه کازینو و قمارخانه! برای داشتن شرایط مناسب جهت انجام اینگونه عملیّات، باید ذخائری از موارد بالقوّه داشته‏باشند. جریان انرژی هسته‏ای ایران نیز بموقع خودش قابل کاربَری‏خواهدبود و فعلاً باید شرایطش را برای یک بازخورد بین‏المللی فراهم‏کنند.

دقّت‏کن: یک جریان یازده سپتامبر داشتیم. بعد یک اِعتِلافِ بین‏المللی برای حمله به عراق. حالا هم یک جریان خلیج مکزیک و بعد باید یک اعتلاف بین‏المللی برای یک کار گروهیِ دیگر! می‏تونه ایران باشه. دستمایه هم تا دِلت بخواهد، فراهم است. حزب‏الله لبنان از زاویّۀ دیگه بهترین موقعیّت را برای نکوهش ایران فراهم‏کرده. پیچیده نیست. خیلی ساده‏است. اوّلش برای حدود دوسال نوار غزّه در محاصرۀ کامل‏بود. جوریکه گزارشات رسیده ازداخل اون، حاکی از فاجعۀ انسانی بزرگی بود ولی اسرائیل دائم اعلام‏می‏کرد که حزب‏اللهِ لبنان و جمهوری اسلامی ایران درحال واردکردن مهمّات و موشک به نوار غزّه‏هستند. درواقع کاری‏کرد که مردم دنیا کمتر این موضوع را قبول‏کنند و بیشتر به فاجعۀ انسانی فکرکنند.

دستِ‏آخر هم یک حملۀ تمام‏عیار کرد و به دنیا ثابت‏کرد که نوار غزّه پُراز موشک هست و همه‏اش را انداخت گردن حزب‏الله لبنان و پشتیبانش، یعنی جمهوری اسلامی ایران. بازهم برنامه‏ریزی را ادامه‏داد. یعنی اجازه‏داد که بحث سِپَر انسانی و سوءاستفادۀ اسرائیلی‏ها از مردم، بچّه‏ها و مدارس بعنوان سِپَر انسانی مطرح‏شود، بعد، در یک زمان کاملاً محاسبه‏شده، تصاویر دقیق هوائی و ماهواره‏ای را منتشرکرد که نشان‏می‏داد حزب‏الله، انبارهای مهمّات خود را درنزدیکی منابع جمعیّتی و حتّی مدارس مخفی‏کرده‏است!

می‏بینی: اوّلش همه فکرکردند که کار اسرائیل تمام‏هست ولی بعدش ورق را برگرداند. اینکار کاملاً محاسبه‏شده‏بود و درنوع خودش یک تاکتیک فوق‏العادّه پیچیده محسوب‏می‏شود.

از حدود ده‏سال پیش نیز سمینارهای بین‏المللی و تخصّصی ویژه‏ای بعنوان اسلام‏شناسی، شیعه‏شناسی و حتّی ایران شناسی در آمریکا و غرب برگزارشد. شاید کمترکسی متوجّه‏شد که تناقضات و تضادّهای داخل مراکز مذهبی ایران زیر ذرّه‏بین قرارگرفته‏بود. درست درزمانیکه حضرات نتوانستند درخصوص زمان رؤیت ماهِ‏مبارک رمضان و غیره به‏توافق‏برسند، آنان تمام موارد تفرقه‏آمیز داخلی و عقیدتی را زیرنظرداشتند. بی‏شکّ هرگونه عملیّات نظامی و درگیری مستقیم عقیدتی، روانی و یا حتّی‏نظامی اثرمنفی‏داشت ولی درگیری‏هائی که ازدرون خود نظام شروع‏می‏شد، یک گام بسیار بلند و قطعی برای اهدافشان بود. همان تضادّهائی که کم‏اهمیّت بنظرمی‏رسیدند، پس از چندسال به معضلات بزرگی تبدیل‏شدند. انتخابات دورۀ دَهم ریاستِ‏جمهوری، بهترین موقعیّت را فراهم‏کرد. فقط درجریان یک انتخابات معمولی و موارد تخلّفی که مثل همۀ انتخابات دنیا رُخ‏داد، تمام اون اختلافات عقیدتی، باکمی چاشنی رسانه‏ای و کمک‏های داخلی تبدیل به یک آشوب تمام‏عیار و پیروزی قطعی برای آنها شد. پیروزئی که ابعاد آن هنوز برای خیلی‏ها آشکار نیست.

درواقع آنها نابودی جمهوری اسلامی را خواهان نیستند! ضمناً خواهان یک جمهوری اسلامی قوی هَم نیستند؛ بلکه نیازمند یک حکومت ملتهب و ضعیف هستند. سیستم افتصادی جدید، مبتنی بر مکانیزم‏های شوکّ و اِعتِلاف گروهی برای تنظیم و بازآرائی منابع اقتصادی است. بهترین گزینه برای اِعتِلاف بعدی درقالب یک برنامۀ درازمدّت، ایران به‏اضافۀ حزب‏اللهِ لبنان است. البتّه گزینۀ جانشین هم، کرۀ شمالی هست که براساس تحقیقات بین‏المللی، یک زیردریائی کرۀ جنوبی، یعنی یک قطب اقتصادی بزرگ دنیا را تعمّداً غرق‏کرده‏است. خودش که دائم اعلام‏می‏کند: من اینکار را نکرده‏ام ولی دنیا می‏گوید کرده‏ای!

اگر سَرانش درگذشته، لافِ قدرتِ نظامی نمی‏زدند، امروز به‏این‏شکل مورد اتّهام‏قرارنمی‏گرفت. یعنی عدم توانائی در داشتن یک سیاست خارجی مبتنی بر اصول دیپلماتیک، اینگونه آنها را در معرض اتّهامِ‏قطعی قرارداد.

- شیخ به‏دار آویختِه!!!

اونطور که در تاریخ می‏خوانیم، دوران عجیبی وجودداشته که افرادی همچون مرحوم دکتر مصدّق و شیخ‏فضل‏اللهِ‏نوری و غیره کارهای بزرگی را انجام‏داده‏اند. امّا رویدادهائی‏که درمدّت‏زمان نه‏چندان طولانی رُخ‏داد بسیار متناقض، باورنکردنی و البتّه پَندآموز است. یک روز صبح مردم به خیابان می‏ریزند و شعارهائی علیه شاه می‏دهند و طرفدار مصدّق هستند ولی در عصر همان روز علیه مصدّق شعارمی‏دهند. دَستِ هرکس دَرکارباشد، فرقی‏نمی‏کند، مشکل اینجاست که همون مردم اینکار را کردند.

درست همون مردمی که پشتیبان روحانیّت‏بودند، اجازه‏دادند تا شیخ‏فضل‏اللهِ‏نوری بَرسَرِدار برِه! وقتیکه میرزاکوچکخان شهیدشد..... چندصدسال قبلش هم همین اوضاع را داشتیم. هنوز جَسَدِ مطهّر پیامبراسلام، حضرت محمّدِمصطفی(ص) را بدرستی به‏خاک نسپرده‏بودند که خلیفه‏ای را بجای امام‏علی(ع) منصوب‏کردند. حتّی تا بیست‏وپنج‏سال یعنی مدّت خلافتِ سه‏خلیفۀ اوّل، ایشان توسّط همان مردم، به خلافت انتخاب‏نشدند.

چیه؟ گیج‏شدی؟ من دارم از مردم و انتخاب مردم حرف‏می‏زنم. از همون توده‏های مردمی! همون مردمی که تا نخواهند، کسی نمی‏تواند و نباید برسَرشان حکمرانی‏کند ولی همون‏ها اینکار را کردند. بازم می‏خواهی؟ برو اَندُلِس را نگاه‏کن. همون اَسپانیای فعلی. مگِه اونجا تحتِ تصرّف مسلمانان درنیامد و به یک کشور اسلامی تبدیل‏نشد؟ مگر هنوز معماری اسلامی در بَناها و مساجدَش مشاهده‏نمی‏شود؟ حالا برو نگاه‏کن. یک کشور مسیحی‏نشین کاملاً پیشرفته‏است که ابداً به یک کشور مسلمان شباهتی‏ندارد. مردمش چنین‏خواستند.

- ارکان شکست در داخل است، نظارت گُم‏شده‏است!

اختلافات درونی و مصلحت‏اندیشی‏های کاذب باعث‏شده‏است تا سال‏های سال، جیب‏های خاصّی پُرپول‏شود. یادت هست درمورد تقلّب‏های گسترده در خصوصی‏سازی‏های سال‏های پیش برات نوشتم؟ یادت هست که چگونه توانستند با بازی‏های عجیبی، بیت‏المال را بانام خصوص‏سازی، بالابکشند که البتّه سال‏ها بعد تنها بعضی مواردش کشف‏شد؟ چه فایده؟! دیگه کارازکار گذشته‏بود و فقط سعی‏شد تا رَوَندِ خصوصی‏سازی را تاحدودی اصلاح‏کنند. ولی مشکل همون شرکت‏های خصوصی‏سازی‏شدۀ قبلی است که حالا تبدیل به یک مافیای اقتصادی شده‏اند.

همین چندوقتِ پیش، باکلّی بدبختی سعی‏کردم مدارک مناقصه‏ای را دربخش فنّی بگونه‏ای طرّاحی‏کنم که جلو بسیاری از کثافتکاری‏ها و بالاکشیدن بیت‏المال گرفته‏شود. ولی درست سه‏روز قبل از فروش اسناد مناقصه، مدارک فنّیی که آماده‏شده‏بود، روی میز مدیرعامل یکی از همون شرکت‏های خصوصی‏سازی‏شدۀ کذائی، بصورت معجزه‏آسائی قرارگرفت. آره؛ قبل از فروش اسناد مناقصه، روی میز ایشان بود و حضرات و مدیران بسیار مؤمن اَمرفرمودند که درجلساتی باید خدمت همان مدیرعامل شرکت خصوصی‏سازی‏شده که قراراست تنها یکی از شرکت‏های داخل مناقصه‏باشد، شرفیاب‏شویم و شرایط انحصاری ایشان را در مدارک لحاظ نمائیم. داد و فریاد من بلندشد. حالم ازهمشون بهم‏خورد. اونوقت‏بود که با چشم خودم دیدم چه اَفرادی دارن به اقتصاد کشوری که همواره درجنگ است، ضربه‏می‏زنند. خودم با چشم‏های خودم دیدم که چگونه شرایط «ترکِ تشریفات» که در معاملات بزرگ ممنوع است را درقالب یک «مناقصۀ محدود» بافریبکاری و دورزدن قانون، قرارمی‏دهند. ظاهراً فقط یک‏نفر اَهل مبارزه‏بود؛ یعنی من! فساد تا کجا؟ به کی باید گفت؟ چیزی نزدیک به هفتصدمیلیون تومان در یک مناقصۀ سوری باید بادورزدن قانون، به‏قیمتِ زمین‏زدن اصل چهل و چهار و به‏گندکشیدن اقتصادِکشور باید به‏کام بعضی‏ها شیرین‏گردد.

این‏گذشت؛ ولی وقتیکه دو-سه روز بعد داشتم مدارک استعلامِ دیگری را جهت امتیازفنّی بررسی‏می‏کردم، دیدم که رضایت‏نامه‏هائی را همون مدیران فاسد، برای همین شرکتِ زد و بَندی، فراهم‏نموده‏بودند! مدارکِ قصور جدّی اون شرکت دردست من است ولی رضایت‏نامۀ مدیران، پیشِ رویَم‏بود!

می‏بینی؟ دولت علی‏رغم تلاش‏های شبانه‏روزی‏اش، باوجود چنین شرایطی، هرگز موفّق‏نخواهدشد. نیازی به دشمن خارجی وجودندارد. اساس تفرقه درداخل وجوددارد. ازیکسو داد و فریاد مردم بلند است و ازسوی دیگر دولتمردان خسته و داغون هستند. این وسط، همان افراد فاسد هستند که از کلّیّۀ فرصت‏ها استفاده‏می‏کنند. ایجاد انحصار در معاملات بزرگ، باعث عقیم‏شدن اقتصاد می‏شود. بیکاری می‏آفریند. هزینه‏ها را سَرسام‏آور بالامی‏بَرد و مردم را به‏خاک سیاه‏می‏نِشاند. آنگاه جامعه درست مثل یک بُشکِۀ باروت می‏شود. از مناظرات انتخاباتی گرفته تا تخلّفات معمولی در یک انتخابات کاملاً تکراری، همه‏وهمه باعث انفجار می‏شود. مردمی که سال‏ها زیر دَستِ این فاسدانِ سازمان‏یافته که بی‏شکّ باهماهنگی خاصّی اقدام‏می‏کنند، منتظر انتخاباتی همچون ریاست‏جمهوری و یا مجلس هستند، درجۀ تحریک‏پذیری آنها آنچنان بالارفته‏است که فقط بامشاهدۀ چندتا مشکل، انفجار رُخ‏می‏دهد. نهادهای نظارتی، درست کارنکرده‏اند. مگرنه، مردم فرق‏چندانی مثلاً بین کاندیداهای ریاست‏جمهوری نباید احساس‏می‏کردند. درواقع هرگروه از مردم، تمام امّید و آرزوهایش برای نجات‏یافتن از ظلم اینگونه خائنین و مافیاهای اقتصادی را در یکی از کاندیداها خلاصه‏کرده‏بودند و زمانیکه به نتیجۀ قلبی خود دست‏نیافتند، گوئی همۀ آمال و آرزوهای خود را بَربادرَفتِه‏پنداشتِه و بدنبال مُقصّرگشتند. هرگونه تخلّف کوچکی، پُررنگ‏شد و آشوب‏های اجتماعی دامَن‏زدِه‏شد. آشوب‏هائی که آتش‏های دامنه‏داری هستند و خاموش‏نخواهندشد مگرآنکه عوامل ایجاد آنها بَرچیده‏شوند. تنها راه، کارآمدکردن نهادهای نظارتی همچون بازرسی کلّ کشور و وزارت اطّلاعات است؛ مگرنه عوض‏شدن رئیس‏جمهور و نمایندۀ مجلس چه اثری خواهدگذاشت؟

هنوز اون مناقِصِۀ زشت و ساختگی برگذارنشده‏است ولی واقعاً می‏خواهم‏ببینم آیا نهاد نظارتیی وجوددارد که متوجّۀ این فساد سازمانیافته‏شود؟ آیا اگر معجزه‏ای رُخ‏دهد و متوجّه‏شود، با مدیرانی که ظاهراً بسیار مؤمن هستند و درواقع دَرپَس قسم‏های دروغینشان، زَدوبَندهای کثیف وجوددارد، هرگز به‏سِزای اعمالشان خواهندرسید ویا اینکه بازهم با استفاده از همان امکاناتِ دولتی و خودروهای مدیران، بَرسَرِ کلاس‏های درس حاضرشده، بجای مرخّصی شخصی، مأموریّتِ اداری گرفته و بعد از مدّتی، مدرکِ بالاتر دانشگاهی اَخذکرده و نیرومندتر، به همین فساد نهادینه و سازمانیافته ادامه‏خواهندداد؟ واقعاً اینبار می‏خواهم ببینم نهادهای نظارتی کاری‏می‏کنند؟

هیچ نظری موجود نیست: