- تولّد آب
لحظهبهلحظه به روز تولّد آب، یعنی سیزدهمین روز سال، همان روز طبیعت، نزدیک میشیم. نمیتونم برای تبریک به عشقم «آب»، صبرکنم. پس بهش میگم: آبِ عزیزم، تولّدت مبارک.
- گذر زمان
فکرمیکنی سُرعتِ گُذرِ زمان تغییرنمیکنه؟! چندوقتی هست که یکی از اون ساعتهای دیواری گرانقیمت که سَرِ هرساعتی(بجُز موقع خواب)، بعد از یک ملودی آرام و کوتاه، باچندتا دینگدینگ ساعت را اعلاممیکنِه را توی سالن اصلی خانه نصبکردیم. باورکن اززمانیکه این ساعت شروعبکارکرده، زمان تندتر میگذرد. هنوز هیچّینشده، ساعت بعدی را اعلاممیکنِه. یعنی زمان خیلی زود گذشت. البتّه خانۀ ما پُر از انواع و اقسام ساعتها است. ساعت دیجیتالیی دارم که پیشرفتهاست و برای بیدارباش نماز صبح و آمادهشدن برای رفتن به محلّ کارم تنظیمشده. گوشی تلفنم هَم بهوقت اذان، آهنگ اذان سَرمیدَهد. خلاصه دائم توی گوشم نوای گُذر سَریع زمان را میشنوم.
امّا زمان میتونه آرام هم بگذره؛ حتّی میتونه متوقّفبشِه! چیه؟ تعجّبکردی؟ برات توضیحمیدَم. وقتی عجلِهداری و مجبوری خیلی زود نمازت را بجابیاری، اَرکان نماز که اِجباری هست را بجامیآوری و از اَجزاءِ مستحبّش چشمپوشی میکنی. مثلاً در رکعتهای سوّم و چهارم، بجای سهتا ذکر تسبیحاتِاَربَعِه، یکی را میگی. حقیقت اینجاست که با اینکار فقط باعجلِه نمازت را بجاآوردی ولی صرفهِجوئی در زمان نکردهای. با معیارهای فیزیکِ زمان جوردَرنمیاد چون اساساً متافیزیکی هست. وقتی که هَرسِه ذِکر تسبیحاتِاَربَعِه را بجامیآوری، بهنوعی زمان کِشمیاد. رازی در آن نهفتهاست و آن «آرام خیال» یا چیزی شبیهبهآن است! آره عزیزم، اون چیزی که گذر زمان را آراممیکنِه، در درونِ خودمان هست و برای فهمیدنش باید به معرفت خاصّی برسیم که اولیاءالله و عُرفا به اون رسیدهاند امّا برای ما هم نشانههائی وجودداره؛ مثل همین موردی که بهت گفتم. اینها مُعجزاتی است که در نماز و برخی از مبانی تحریفنشده و اساسی اَدیان الهی وجودداره و ما مسلمانان بیش از سایر پیروان ادیان الهی دیگر از آنها بهرهبردهایم ولی کمتر از بقیّه به آنها توجّهنمودهایم. آیا متوجّهشدهای که در ملاقات با بعضی افرادی که وجهِۀ عرفانی دارند، نوعی آرامش خاطر به تو دستمیدهد؟ این همان مکانیزمی هست که در نماز بهش اشارهکردم.
یک پیامک برام ازطرف فرد ناشناسی آمدهبود که خیلی پُرمغز است. برات مینویسم:
«زندگی حکایتِ مَردِ یخفروشی است که به او گفتند: فروختی؟ پاسخداد: نخریدند، تمامشد!»
حالا چه نتیجهای بایدگرفت؟ آره؛ باید از اصل شروعکنیم. اصل، وجود مُکرّم انسان است که خداوند درهنگام خلقتش به خود، آفرینگفت. چرا تا اینحدّ وجود والای خود را پَست و حقیرمیکنیم که در محدودهای از زمان زندانیشده و دائم به دیوارههای زبر و خشنِ آن برخوردمیکند؟ چرا آرامش را از درون خود گرفته و حتّی به دیگران هدیّهنمیکنیم؟
باید اشتباهِ خودمان را دریابیم و متناسب با شرایط و درک و فهم خودمان، مسئله را حلّکنیم. من خیلی سعیکردم و بازهم سعیمیکنم!
- برابَری
شکّنکن که خداوند کوچکترین تبعیضی بر مردمان و خلق خویش رَوانداشتهاست. همهچیز را بهمُساوات به همه دادهاست. اگر ویژگی خاصّی در مخلوقی وجوددارد، یقیناً ویژگی دیگری را در دیگری تعبیّهنمودهاست.
اگِه توان خاصّ پیشگوئی براساس حسّ غریبی در تو است، اگِه رؤیاهای صادقِه میبینی، اگِه توانائی انکارناپذیر اِلقاءِ فکر به دیگران را داری، مطمئنباش که دیگران هم توانائیهای شگفتآور دیگری دارند. مثلاً اونها میتوانند تینت و ذاتِ اِلقاءکنندۀ فکر را درککنند. اونها میتوانند پیام دوستی را از توطئه تشخیصبدَن.
این درسی بود که درجلسۀ خواب مصنوعی، توسّط یکی از شاگردان «فِروید» که درحال هیپنوتیزم یک راهبۀ پاکبود، بههمگان دادهشد. آره عزیزم؛ حتّی درهنگام خواب مصنوعی هم، اون ویژگی خدادادی شگفتانگیز خودش را نشانمیدهد.
حالا به من بگو چرا بعضیها با مصرف مَشروبات الکلی و اِهتمام به سایر اَعمال نادرست و ناشایست، بادستِ خود سعی در نابودکردن این هدایا و عطیّههای الهی میکنند؟ اونها حتّی چشم بَرزَخی خودشان را هم ازبین بُردهاند!!!
- خرافِه
همین چیزهای سادهای که گفتم، میتونه درقالب خرافات و اَعمال شِبههدینی نیز بیان بِشِه. متأسّفانه امروزه بیش از هَرزمان دیگری، کاسبان و دلّالان دین و مذهب با استفاده از این ویژگیهای اصیل، سعی در شِکار مَردم ساده و ناآگاه میکنند. جامعۀ ما از ویژگی خاصّی رَنجمیبرد که باعثشده انبوه سالمندان کمسواد، ناآگاه ولی مُخلص گِرد روضِهخوانهای قلّابی جَمعشوند. این موضوع در زنان بیشاز مردان مشاهدهمیشود و متأسّفانه علیرَغم تلاشهای گستردهای که شدهاست، نهتنها این رویّۀ سنّتی متوقّفنشده بلکه بیشازپیش نیز در اَشکال جدید بُروزکردهاست. حقیقت دین بسیار ساده است و احکام آن ابداً دست و پاگیر نمیباشد ولی بهلطف دینفروشان مُغرض و حِماقت عَوامّ، آنچه که اَمیال و اَهداف نامقدّس مُستکبران واقعی است، دَرپَس اَعمال و مُناسِبات ظاهراً دینی و دَرپوشِشی باوَرنکردنی از خُرافِهها، جامِۀ عملمیپوشاند.
زجری بَدتر از آن نمییابی هنگامیکه بجای میلِههای سَرد زندان، میان جاهِلان زندانی شوی! تحصیلات علوم و پیشرفت در علوم روز میتواند باعث دوری از این خرافِهها شود ولی آنهم بهنوبۀ خود میتواند به گودال دیگری هدایتگردد. آری؛ درتقابل صریح با خرافِه و انحرافات دینی، بجای اِصلاح رویّه و بازگشت به دین ناب و پاک، دَر دامن بیدینی، سِکولاریزم و لائیک میافتند. بهراستی مقصّر کیست؟
عزیزم؛ همان کسی که خرافِهفروشی را پیشۀ خودکردهاست، برای این آخری نیز برنامهها ریختهاست. او از همان اوّل برنامهداشت تا با یک تیر، هَردو نِشان را بزنِه! یعنی حِماقتِ بیشتر عَوامّ و بیدینی نسل سَرخوردۀ جدید. حتّی فکر برخوردهای آگاهانه و روشنگرانه را هم کردهاست. توسّل مُبالغهآمیز و مُتعصّبانِه به مقدّساتی همچون تاسوعا و عاشورا نیز میتواند باعثشود تا همان نسل جدید و روشنگر، قبل از فکرکردن بهجان یکدیگر بیافتند. حال شاهد آن خواهی بود که بجای «کُرسیهای آزاداندیشی» در دانشگاهها، درگیریهای خیابانی بوجودآید و بجای مناظرۀ سازنده، تهمت و خودسانسوری پدیدآید. یعنی چیزهائی که ابداً درکنترل هیچ حکومتی نیست و برنامهریزی آن دور از چشمهای بازرسان و حاکمان و حتّی درپوشش ساختارهای اجتماعی اصیل موجود انجامشدهاست. درچنین شرایطی جامعه، دوقطبی مَحض میشود. قطبی، معتقد به دیکتاتوری حاکم میشود و قطبی معتقد به انحراف کامل، مُعاندت و مُحاربه میشود. درواقع هردو قطب قربانیانی بیش نیستند و هوشیاران باید کلیدهای پیشرفتهای اجتماعی، اقتصادی و علمی و نیز با توسعۀ کُرسیهای آزاداندیشی را زده آنهم بهنحو صحیح، بازار آن فرصتطلبان و دلّالان دین، شرف و درنهایت اقتصاد مردم بدبخت را تختِهکنند. ولی این مهمّ فقط در یک سیستم روشن، جامع و شفّاف میسّر است و کسانی میتوانند داعیّۀ شفّافیّت را داشتهباشند که به یک صُلح جهانی و عِدالتِ فراگیر بیاندیشند و فکر خود را در مَرزهای سیاسی یکی چند کشور محدودنکنند. برای کارهای بزرگ، مردمان بزرگ لازماست. پس هِمّتی دیگر و کاری بیشتر در آزاداندیشی و پیشرفت، آرزو است.
- 11سپتامبر دیگر
اینطور که بنظرمیاد، دیر یا زود باید یک جریان دیگری مثل 11سپتامبر رُخبدهد! میدونی چرا؟ یککم به دور و بَرت نگاهکن. عجب وضعی شده! درست درهنگام نِجاتپیداکردن از رکود اقتصاد جهانی، بازم شرکاءِ عزیز، بهجان هَم افتادهاند. همۀ برنامههایشان بهم ریخته. آخِه نمیتونن جلو همدیگر را بگیرن. هرکدومشون دارن ساز خودشون را میزنن. برو توی افغانستان، برگرد به عراق، یک سَری بزن به فرانسه و حالا هم کرۀشمالی. عجب نظم نوین جهانیی! آمریکا بافروش هواپیمای جنگی به تایوان یا همون چین تایپه، رفیق نامردش یعنی چین دودَره باز را اَدَبمیکنه؛ جیغ چین درمیاد ولی آمریکا هنوز معتقدهست که دنیا از سیاست دودَرهبازی چین در سالهای گذشته بدجوری آسیبدیده و ایندفعه ازطریق شیرکردن شرکت گوگِل برای افزایش ناگهانی آگاهی مردم چین علیه حکومتشان اقداممیکنه. ایبابا، مگه فراموشکردی؟ همین چندوقتِ پیش بود که خانم کلینتون درخصوص لزوم آزادی دسترسی مردم دنیا به اینترنت و اطّلاعات سخنرانی کردند و پوشش خبری بسیاروسیعی دادهشد. بازم چین سَر تسلیم پائین نیاورد.
این تنبیهات حتّی اگر تأثیرگذارهم باشِه، کافی نیست. باید جوابگوی مطالبات مردم بود. حالا دیگه با بهروی کارآمدن آقای «اوباما»، آنهم با آن همه شکوه و رأی بالا، دیگر توقّعات مردم بالارفته. باید بگونهای جوابگوی آنها بود. باید دگرگونی قابلتوجّهی دردنیا رُخمیداد که نداد. پوشش تبلیغاتی نمیتواند برای درازمدّت جوابگوباشد. نارضایتیها در فرانسه پس از انتخابات کمرنگ استانی کاملاً مشهود است. نظرسنجیهای رسمی در تمام سرزمین غرب و خصوصاً آمریکا نیز حاکی از نارضایتی عمومی است. اگر اینیکی که کاملاً مردمی بودهاست هَم نتواند کاریبکند، قطعاً نظامهائی ازهَم میپاشند. پروژههای بزرگی مثل اسرائیل-فلسطین و ایران هم که به فرجام نرسیدهاست. مشکل هَم بطور قطع ایران است که ظاهراً تابع سود و زیان تجاری نیست و از نظامی ایدئولوژیک در برخوردهای بینالمللیاش استفادهمیکند. پَس ساز ناساز همین ایران است که روزبهروز قویتر میشود. چکاربایدکرد؟
میدونی، آتشنشانها میتوانند برای خاموشکردن برخی آتشها از انفجار استفادهکنند؟ آره؛ با یک انفجار باروت تمام اکسیژنی که برای ادامۀ آتشسوزی لازماست را درشرایط بسیار ویژهای نابودمیکنند. آنوقت دیگر مهارکردن آتش، راحتمیشود. برای مَهارکردن این بهمریختگی جهانی و جلوگیری از فروپاشی بسیاری از نظامها تنها راه باقیمانده همان انفجار است. چیزی شبیه به 11سپتامبر یا یک دشمن فرضی قوی. ببین کی بیشاز همه رُشدِ تسلیحات و توانائیهای نظامی داشتهاست؟ ببین کدام جریان بیشاز همه مخالف زندگی غربیاست. چیزی مثل ایران، گروهی مثل القاعده و یا ماجرائی مثل لیبی و ونزوئلّا.
اگر صُلحی بین اسرائیل و فلسطین رُخمیداد؛ اگر نظام حکومتی ایران یا کرۀ شمالی ازهَم میپاشید و یا اینکه دوستیِ پایداری بین این کشورها با غرب پدیدارمیشد؛ اگر حکایت بِنلادن تماممیشد و اگر چیزهائی شبیه به این رُخمیداد، حالا دیگر نیازی به انفجار باروت نبود. میگن: سیاست پدر ندارد. واقعاً راستگفتهاند.
امّا من میگم: راه درست این است که بدنبال یک راهِحلّ اصولی و پایدار باشند. باید اجازهبدهند ایران و سایر کشورهای غیر عضو، در یک نظام شفّاف مثل سازمان تجارت جهانی قراربگیرند. باید تمام تحریمها که خود عامل بینظمی اقتصادی جهانی است و سوءِاستفادهکنندههائی همچون چین و روسیه را پدیدمیآورد، ازبین بُرد. باید اجازهداد تا تمام مردم دنیا آزادانه باهم ارتباط داشتهباشند.
اگِه اینکار را انجامدهند، هرکسی که درراه شفّافسازی مانعی بتراشد، بلادرنگ درمقابل مردمش قرارمیگیرد و نابودمیشود. معادلات بینالمللی شفّاف باعثمیشود تا محاصرۀ فلسطین خاتمهیابد؛ نفوذ طالبان بهپایان رسد و....
اونچیزی که دنیا را به مقابله با دشمنان احتمالی واداشت، ترس از اِشاعِۀ ایدئولوژیهائی نظیر صدور انقلاب اسلامی به دنیا ویا فراگیرشدن کمونیست بود. امّا ازهمان اوّل محاسباتشان نادرست بود. کسی نمیتواند برای مردم تصمیمبگیرد. این مردم هستند که باید خودشان حکومت حاکم بر جامعهشان را انتخابکنند؛ حتّی اگر یک حکومت غیراخلاقی باشد. جلوگیری از اِشاعۀ ایدنولوژیهائی نظیر انقلاب اسلامی ایران و یا نظام کمونیستی شرق، بهخودیِخود نوعی حرکت غیردموکراتیک بود که اینک به این بینظمی جهانی منتهیشدهاست.
موضوع خیلی خیلی سادهبود. مردم دنیا خود باید تصمیممیگرفتند که کدام فرهنگ و ایدئولوژی را میخواهند. ممکن بود همان اوّل از کمونیست خوششان نیاید و ممکن بود قسمتهائی از فرهنگ اسلامی و ایدئولوژی انقلاباسلامی ایران را درنظام اجتماعی خودشان مطالبهکنند. این حقّشان بود و اگرهم ایدئولوژی حاکم بر انقلاب ایران یارای بحث و مقابله با ایدئولوژیهای دیگر را نمیداشت، نه تنها در نقاط مختلف دنیا بلکه حتّی در خود ایران نیز بیارزشمیشد. ولی ترس از یک دشمن فرضی کار را به اینجاکشاند. خوب نگاهکن. ایران ارتباطاتش را با دنیای متمدّن غرب محدودنکرد بلکه غرب ازترس برخوردهای پیشبینی نشدۀ نسل انقلابی ایران و تأثیرات فراگیر احتمالی آن برمَردُمَش، ایران را تحریم کرد. صدور ویزا برای ایرانیان عازم غرب و خصوصاً آمریکا آنهم بعد از 11سپتامبر بمراتب مشکلترشد. دسترسی به انبوه سایتها نیز محدود و محدودتر شد.
ظاهراً فشار شدیدی به مردم ایران واردشد ولی حقیقت این است که نظامِ آزادیِ حاکمِ برکلّ دنیا دُچار اختلال جدّی شد. دو دهِه بعد هَم رکود اقتصادی جهانی بخاطر «مار پلّهبازیهای سیاسی» بهمریخت.
«هَرکِه بَد کرد، بهخود کرد.»