۱۳۸۵ اسفند ۷, دوشنبه

يادگار 11/3/1384

- شكر

از دست و زبانِ كه برآيد كز عهده شكرش به درآيد

- امتحان يا شوخي

همه چيز امتحانِ خدا است. همه جريانها؛ ولي شوخيهاي خدا هم بسيار آموزنده است. اون بعضي وقتها با چندتا شوخي، يك چيزايي را به بنده هاش حالي مي كنه.

- تَنگ

دنيا برام مثلِ يك لباس تنگِ آزاردهنده است. خيلي دلم مي خواد از اين تنگي نجات پيداكنم. آخه من مطمئنّم كه ميشه كارهاي خيلي خوب و بزرگي انجام داد ولي ... .

- پرده

واقعاً نياز نيست كه تا هنگامِ مردنمون صبركنيم تا شايد پرده ها كنار برن و ما حقيقتها را بفهميم. گاهي اوقات هم پرده هاي غفلت از پيشِ چشمامون براي مدّت كوتاهي عقب مي رَن و ما حقيقتِ بعضي چيزها را مي فهميم. حالا چه حقيقتهاي تلخ و چه ديگر. سعي كن دراِزاءِ حقايقِ شيرين، شكر بجاي بياري و براي حقيقتهاي تلخ، ارزشِ يك درسِ پندآموزِ زندگي قائل بشي.

- سخته

مي دوني؟ سخته ببيني كه چطور بعضيها ممكنه مرتكبِ رفتارِ خصمانه بشن درحاليكه ذاتِ پاكي دارند و بارها معجزه وجودِ خودشون و خانوادهشان را ديده اي؟!

هیچ نظری موجود نیست: