۱۳۸۵ اسفند ۷, دوشنبه

يادگار 30/6/1384

- تحقيق

نمي تونم درك كنم كه چرا اينهمه آدم وجوددارند كه راهِ حلهاي پيش پاافتاده را نمي بينند و براي حلّ مشكلاتشون از شيوه هاي پيچيده و بعضاً غيرممكن استفاده مي كنند. مثلاً همين دنياي كامپيوتر! چرا اينهمه برنامه نويس وجودداره كه دورِ خودشون مي چرخن و مي چرخن ولي متوجّه نيستند كه شيوه هايي پيشِ پا افتاده وجودداره كه مي تونه انقلابي در عرصه IT ايجادكنه ولي اونها از اين امر غافل مونده اند و بدتر از اون، خودشون را درگير چيزهايي مثل تكنولوژي .NET كرده اند، حال آنگه بسهولت مي تونستند به بازاري جهاني دستيابند. آخه چرا اينقدر گيج بازي درميارن؟ چرا بدتر از اونها، افرادي پيدامي شن كه از زمينه هاي مهمّ ارتباطي مثل سوراخهاي ايتنرنتي فقط براي نفوذ به سيستمهاي ديگر بهره مي گيرند درحاليكه مي تونستند تخصّصشان را در راههاي بسيار ارزشمندي بكاربگيرند! تازه يكي دوتّا نادون هم مدّتي هست كه دارند سعي مي كنند تا به حسابِ Yahooي من نفوذكنند. نمي دونم چرا دائماً سعي در اين كارِ زشت دارند؟ امّا در پيامهايي كه مكرّراً Yahoo Mail Server به من ميده، اخطارهايي مبني بر اين كارِ زشت درج شده است. آخه چرا تا اين حدّ حماقت مي كنند؟

- شُكر

خدايا بخاطر آنچه كه به من ندادي شكر.

- گندآب

واي به وقتيكه آبِ زلال، روانه يك فاضلآب بشه. واي به وقتيكه يكجا راكد بمونه و گنديده بشه. اون آبِ پاك را درنظر مجسّم كن. چطور خودش را به تباهي و فساد سوق ميده؟ حيفِ اونهمه زلالي و شفّافيت نيست؟ من كه برام سخته كه باوركنم تا اين حدّ دنياي حماقت گسترده شده كه نفع و ضررِ واقعي غيرِقابلِ تشخيص شده باشد.

- دوباره

نمي دونم چرا دوباره شروع به نوشتن كردم. توي اين دنياي موهومي، تصميم گرفته بودم تا فقط در خانه دلم بنويسم ولي درست نمي دونم چرا دوباره اينجورنوشتنِ فيزيكي را دارم تجربه مي كنم. شايد حكمتي دركار باشه؟ نمي دونم ولي هرچي هست، كار اوستاكريم درسته و شايد براي ارائۀ يك راه حلّ جهت همون وعده هاي حتمي الوقوعي است كه در قرآن آمده است!!!!

هیچ نظری موجود نیست: